خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد

بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود

هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه

کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه



يه روز رفتی، همون روز زمستون، تنها موندم، نشستم زير بارون

مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره

مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره

هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه

کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه



يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد

بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود

هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه

کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه


اشعار اردلان سرفراز

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
ای که شعر تلخ چشمات / قصه ی غربت من بود

عینهو نفس کشیدن / دیدنت عادت من بود

میون دفتر شعرام / رو تن سپید هر برگ

با همون خط قشنگت / تو نوشتی :"یا تو یا مرگ "

ای رفیق نیمه راهم / می دونم که تو نمـُردی

ولی وقتی رفتی انگار / پیش چشمام جون سپردی

گل ناز پرپرم ، ای همدرد / به نبودنت باید عادت کرد


اشعار اردلان سرفراز

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من

جای لـ*ـب های قشنگت ، مونده روی دفتر من



ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود

عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود



تو یه حرف تازه بودی واسه من ، قصه ی دو نیمه و یکی شدن

تو به عشق یه معنی تازه دادی ، طپش یه قلب و گرمای دو تن



میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ

با همون خط قشنگت ، تو نوشتی "یا تو یا مرگ"



ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی

ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی



گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . . به نبودنت باید عادت کرد !


اشعار اردلان سرفراز

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
شب من پنجره ای بی فردا

روز من قصه ی تنهایی ها

مانده بر خاک و اسیر ساحل

ماهی ام ، ماهی دور از دریا



پای من خسته از این رفتن بود

قصه ام ، قصه ی دل کندن بود

دل به هر کس که سپردم دیدم

راهش افسوس ، جدا از من بود



روح آواره ی من بعد از من

کولی در به در صحراهاست

می رود بی خبر از آخر راه

همچنان مثل همیشه تنهاست . . .


اشعار اردلان سرفراز

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
آدم خيلي حقيره
بازيچه ي تقديره
پل بين دو مرگه
مرگي كه ناگزيره
حتي خود تولد
آغاز راه مرگه
حديث عمر و آدم
حديث باد و برگه
آغاز يك سفر بود
وقتي نفس كشيديم
با هر نفس هزار بار
به سوي مرگ دويديم
تو اين شرط بندی كوتاه
نبرده هستي باختيم
تا خنده رو ببينيم
از گريه آينه ساختيم
آدم خيلي حقيره
بازيچه ي تقديره
پل بين دو مرگه
مرگي كه ناگزيره
فرصت همين امروزه
براي عاشق بودن
فردا مي پرسيم از هم
غريبه اي يا دشمن
اي آشناي امروز
عشق منو باور كن
فردا غريبه هستي
امروز و با من سر كن
تولد هر قصه
يك جاده ي كوتاهه
اول و آهر مرگه
بودن ميون راهه
اگر چه عاجزانه
تسليم سرنوشتيم
با هم بيا بميريم
شايد يك روز برگشتيم
آدم خيلي حقيره
بازيچه ي تقديره
گل بين دو مرگه
مرگي كه ناگزيره


اشعار اردلان سرفراز

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من

جای لـ*ـب های قشنگت ، مونده روی دفتر من

ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود

عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود

تو یه حرف تازه بودی واسه من ، قصه ی دو نیمه و یکی شدن

تو به عشق یه معنی تازه دادی ، طپش یه قلب و گرمای دو تن

میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ

با همون خط قشنگت ، تو نوشتی "یا تو یا مرگ"

ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی

ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی

گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . . به نبودنت باید عادت کرد !


اشعار اردلان سرفراز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا