M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,858
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز رفتی، همون روز زمستون، تنها موندم، نشستم زير بارون
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز رفتی، همون روز زمستون، تنها موندم، نشستم زير بارون
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
اشعار اردلان سرفراز
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com