عمریست چنین به خود مینالم
بشکست سبوی عمر رفت امالم
ای دوست بیا و بنگر این وقت
از هجر تو بی حال بگشته حالم
همه گان چشم بغرند به من
گوئیا کفر نموده حالم
آنکه بر من یار بود و همدمی
تیر زه را بزدی بر حالم
بال بشکست و شدم ذله و خوار
کافران گریه کنند بر حالم
ساقیا:خوار بگشتن تا کی
دیگران می...