بگو به باد نپیچد در این حوالی ها
که ***** می شود از عطر موت شالی ها
بهار می دمد از تار و پود ها وقتی
که میکشی سر انگشت را به قالی ها
اسیر گرمی دستان تو جنوبی ها
خراب سبزی چشمان تو شمالی ها
تو راه حل تمام محاسبات منی
که می رسند به تو جمله سوالی ها
اگر که بو ببرند از جزیره چشمت
بعید نیست...