خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,923
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
عروس گمشده


تام پليزانت 58 ساله قايق بادباني اي خريد تا با آن به منطقه مثلث ترس برود؛ جايي که 35 سال پيش نوعروس خود را در آنجا از دست داده بود. تام پليزانت سال 1940 جوان 22 ساله اي بود که به تازگي سربازي اش تمام شده بود. در آن زمان او با دختر موردعلاقه اش رجينا که سال ها بود او را مي شناخت ازدواج کرد. تام براي اينکه رجينا را غافلگير کند قايق بادباني اي خريد که با يکديگر براي ماه عسل به فلوريدا بروند. آنها در راه به ميامي و از آنجا به باهاما رفتند تا بندرگاه هاي زيباي آنجا را ببينند. بعد از همه گشت و گذارها زوج جوان در اقيانوس اطلس به طرف مثلث شيطان به راه افتادند. تا اينکه هوا ناگهان توفاني شد و موج هاي سهمگين قايق را به اين طرف و آن طرف مي برد. هوا که آرام شد از رجينا خبري نبود و تام براي هميشه عروس خود را از دست داد. بعد از آن هم ديگر ازدواج نکرد تا اينکه 35 سال بعد در تابستان سال 1975 قايق ديگري خريد و به اميد روزهاي گذشته در آب هاي اقيانوس اطلس به راه افتاد. تام دقيقاً همان مسيري را مي رفت که با عروس گمشده اش رجينا طي کرده بودند و وقتي به بندرگاه هاي باهاما رسيد لنگر را به آب انداخت تا کمي استراحت کند که ناگهان متوجه خانمي شد که به او نزديک مي شود. زن شروع به صحبت کردن با تام کرد و در کمال تعجب نام زن هم رجينا بود و با صحبت هايي که مي کرد تام مطمئن شد که اين زن همسر گمشده اوست. آنها دو روز تمام يکديگر را ملاقات کردند و نکته اي که تام را شگفت زده کرد اين بود که نام کليسايي که زن ازدواج کرده بود دقيقاً شبيه نام همان کليسايي بود که تام و همسرش در آن پيوند زناشويي بسته بودند. اما چگونه چنين چيزي ممکن بود. تام مطمئن بود که رجينا در دريا و منطقه مثلث شيطان غرق شده بود. او ديگر مطمئن بود که آن زن رجينا، همسرش است و از اينکه او را پيدا کرده بسيار خوشحال بود. دو روزي از اين ماجرا گذشت و تام تصميم گرفت با همسرش که او را بعد از 40 سال پيدا کرده بود دوباره در دريا سفر کند که باز هم درست در همان منطقه اي که همسرش را از دست داده بود هوا توفاني شد. تام حدود 20 ساعت بيهوش شده بود و با وجود اينکه شاهدان بسياري آن دو را با يکديگر ديده بودند اما بعد از به هوش آمدن تام ديگر خبري از رجينا نبود.


رها شدگان از مثلث شیطان

 
  • تشکر
Reactions: آبیش

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,923
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرده اي که زنده شد


ناخدا بارني اسپونر 65 ساله به خانواده اش گفته بود که پس از مرگش جسد او را به دريا بسپارند تا درياي بيکران آرامگاه ابدي اش باشد. در يکي از روزها ناخدا به همراه همسرش ليليان، نوه 20 ساله اش جاناتان و سه خدمه ديگر سوار کشتي اي به نام ماتيلدا 2 شدند و براي ماهيگيري در اقيانوس اطلس به حرکت درآمدند. ناخدا ناراحتي قلبي داشت و نبايد کارهاي سخت مي کرد اما عشق به ماهيگيري به او اجازه نمي داد تا دريا را رها کند. تا اينکه بالاخره در همين سفر سکته قلبي کرد و باقي ماجرا را از زبان نوه ناخدا اين طور بود؛ « هيچ شکي نبود که پدربزرگ مرده است. نه نفس مي کشيد و نه قلبش مي زد و هيچ علائم حياتي اي در او ديده نمي شد. همه گفتند که بهتر است به سنت جورج برگرديم و پدربزرگ را خاک کنيم اما مادربزرگ مخالفت کرد. گفت که بايد آرزوي پدربزرگ را برآورده کنيم.» آنها دور جسد پيرمرد پتويي پيچيدند و لنگر قديمي اي را که در کشتي داشتند به جسد وصل کردند و پدربزرگ را در دريايي که آرزويش را داشت انداختند. اينکه واقعاً چه اتفاقي براي پدربزرگ افتاد براي کسي مشخص نيست اما او کاملاً به ياد مي آورد که انگار وارد دنياي بيگانگان شده بود. به گفته خود اسپونر او تمام کشتي ها و حتي هواپيماهايي را که تا آن زمان در مثلث شيطان فرو رفته بودند ديد. اسپونر آنچه را که در زمان مرگش شاهد آن بود اين طور براي خانواده اش تعريف کرد:« من صورت افرادي را که تاکنون خبر ناپديد شدنشان را شنيده بودم به وضوح مي ديدم. خيلي زياد بودند و از جلوي چشمانم مثل يک فيلم آهسته رد مي شدند. هيچ حالت خاصي در چهره شان مشاهده نمي شد و انگار که در زمان منجمد شده بودند.» اسپونر به هيچ عنوان ياد نداشت که اين سفر شگفت انگيزش چه مدت طول کشيد و تنها چيزي که يادش مي آمد اين بود که يورش ناگهاني حواس به بدن او موجب شد تا ناخودآگاه سرش را برگرداند و پايين را نگاه کند. اسپونر بدن خود را ديد که در آب ها شناور است. 72 ساعت از اين ماجرا مي گذشت و جاناتان که مدام پدربزرگش را که جنازه اش دنبال قايق در حرکت بود نگاه مي کرد، ناگهان متوجه تکان هاي مرد شد. سوار قايق نجات شد و بالاي سر جنازه رفت و به صورت پدربزرگ خيره شده بود که ناگهان چشم هاي مرد باز شد. نوه اش کلمه اي هم نمي توانست حرف بزند. يکي از خدمه که همراه پسر جوان بود ناخدا را که اکنون نفس مي کشيد بلند کرد و با کمک جاناتان به کشتي آورد. هيچ کس باورش نمي شد که او دوباره زنده شده است. هرچند ممکن بود که اسپونر دچار تجربه نزديک به مرگ شده باشد اما براي چيزهايي که او پس از مرگ ديده بود، هرگز پاسخي يافت نشد. اين ماجرا در مجله « ويکي وردنيوز» به چاپ رسيده است.


رها شدگان از مثلث شیطان

 
  • تشکر
Reactions: آبیش

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,923
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
پرستار و سفر مرگ


شانن بريسي پرستار 42 ساله نيوزيلندي از زمان کودکي آرزوي سفر به درياها را داشت و اين رويا را از وقتي که سواحل پيگاسوس را با پدرش قايق سواري مي کرد در دل داشت. پس از اينکه شانن ازدواج کرد صاحب دو فرزند پسر شد. او و همسرش در کنار فرزندانشان زندگي شاد و خوبي داشتند تا اينکه همسر شانن بر اثر سکته قلبي مرد و آنها را تنها گذاشت. شانن هم پول بيمه اي را که از مرگ همسرش برايش به ارث رسيده بود سرمايه گذاري کرد؛ در حالي که خرج و مخارج زندگي خود و پسرانش را از راه پرستاري تأمين مي کرد. 40 سال از عمر اين پرستار مي گذشت و حالا وقت آن رسيده بود که او هم به آرزوي کودکي اش جامه عمل بپوشاند. بدين ترتيب با پس اندازي که داشت قايقي خريد تا با آن سفر کند. فرزندانش را هم به دست پدر و مادربزرگشان سپرد تا بتواند با خيال راحت سفر دريايي خود را آغاز کند غافل از اينکه حادثه اي وحشتناک در انتظار شانن و « موج لبريز دريا» قايق شانن است. شانن بي خبر از همه جا راهي اقيانوس اطلس شده و ماجرا اين طور از زبان او نقل مي شود؛ « نزديک عصر بود و من در کابينم مشغول نوشتن گزارش روزانه ام بودم که ناگهان متوجه شدم تمام دور و برم مه آلود شده. ابتدا فکر کردم که هوا مه شده و چيز مهمي نيست. چند دقيقه اي بيشتر طول نکشيد که ناگهان کولاک شد. همه چيز سفيد شده بود و به سختي مي توانستم دستم را از جلوي صورتم کنار ببرم که ناگهان آن اتفاق وحشتناک افتاد. ناگهان حس کردم که در جاي ديگري هستم. انگار در قايقم نبودم و حس مي کردم که در فضايي تهي قرار گرفته ام و مدام در حال فرو رفتن هستم. جلوي چشمم صورت هايي از مردان و زنان و کودکان ظاهر مي شدند که همگي آنها مرده بودند. باورم نمي شد من هم داشتم مي مردم. هيچ کاري از دستم برنمي آمد. تنها کاري که مي توانستم بکنم دعا کردن بود. با تمام وجود دست به دعا برداشتم و از خدا خواستم تا مرا نجات دهد که دوباره خود را در قايقم يافتم. هوا دوباره صاف شده بود و آسمان هم پر از ستاره بود. همه اين ماجرا آن قدر سريع گذشت که انگار يک يا دو دقيقه بيشتر طول نکشيد اما ساعت قايقم نشان مي داد که اين ماجرا 12 ساعت طول کشيده است.» هنگامي که شانن اين داستان را براي همه تعريف کرد به او گفتند که خواب ديده و هيچ اتفاق وحشتناکي در کار نبوده اما از نظر بسياري شانن از منطقه برمودا گذشته بود و براي همين هم چنين حادثه باورنکردني اي براي او رخ داده است.


رها شدگان از مثلث شیطان

 
  • تشکر
Reactions: آبیش

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,923
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
در سال 1429 بعد از اينکه کريستوفر کلمبوس جزاير قناري را به اميد يافتن سرزميني تازه ترک کرد، آن طور که اين کاشف در سفرنامه خود آورده است، هنگامي که به درياي سارگاسو و منطقه اي مثلثي شکل رسيدند او و خدمه کشتي اش گوي هاي بزرگ آتشيني را ديدند که به دريا مي افتاد و قطب نماي کشتي هم انگار که از کار افتاده بود و
حادثه هاي بسياري در رابـ*ـطه با جزيره برمودا وجود دارد که هنوز هيچ توجيهي براي آنها يافت نشده است
در سال 1429 بعد از اينکه کريستوفر کلمبوس جزاير قناري را به اميد يافتن سرزميني تازه ترک کرد، آن طور که اين کاشف در سفرنامه خود آورده است، هنگامي که به درياي سارگاسو و منطقه اي مثلثي شکل رسيدند او و خدمه کشتي اش گوي هاي بزرگ آتشيني را ديدند که به دريا مي افتاد و قطب نماي کشتي هم انگار که از کار افتاده بود و جهات را اشتباه نشان مي داد اما اين تازه سرآغاز ماجراي شگفت انگيزي بود که سال هاي سال همچنان ادامه داشته است.
در طول صدها سال کشتي ها، هواپيماها و هلي کوپترهاي زيادي به اين منطقه رفتند و هيچ گاه بازنگشتند. به دست آوردن اطلاعات بسيار دقيق از اولين گمشدگان اين منطقه نيز غيرممکن است؛ چرا که ثبت اين وقايع همگي نامنظم بوده است تا اينکه براي نخستين بار نيروي دريايي آمريکا اين منطقه اسرارآميز - يعني مثلث برمودا- را به مردم جهان معرفي کرد. برمودا مثلثي نامرئي است که در اقيانوس اطلس قرار دارد. فلوريدا، پوئرتو ريکو و جزيره برمودا سه منطقه اي هستند که اگر آنها را با يک خط مستقيم به يکديگر متصل کنيد شکل مثلث به دست مي آيد. مثلث برمودا نام خود را از يک ماجراي شگفت انگيز گرفته است.ماجرا از اين قرار بود که در پنجم دسامبر سال 1945 هواپيماهاي بمب افکن آونجر مثل هميشه بر فراز اقيانوس اطلس به پرواز درآمدند تا تمرينات هوايي انجام دهند. برنامه اين طور بود که آنها بايد از فلوريدا به پوئرتو ريکو و از آنجا به جزيره برمودا مي رفتند و دوباره به فلوريدا برمي گشتند. اما همين که اين پنج هواپيما به جزيره برمودا نزديک شدند طبق آنچه از آخرين پيام هاي آنها در دست است هيچ افقي ديده نمي شد و مرز بين اقيانوس و آسمان قابل تشخيص نبود. اين آخرين صبحت هاي آنها با برج مراقبت بود و بعد از آن ديگر اين هواپيماها به فلوريدا بازنگشتند و اگرچه هواپيماي گشت به منطقه اعزام شد اما از آن هم هيچ خبري نشد و بدين ترتيب تلاش ها بي نتيجه ماندند. البته بعد از اين حادثه قايق ها و کشتي هاي ديگري هم بدون هيچ علتي در مثلث اسرارآميز ناپديد شدند. البته اگرچه در اين بين هنوز تعداد گمشدگان کاملاً مشخص نيستند اما مي گويند که حدود 20 هواپيما و 50 کشتي در طول سال هاي متمادي در اين منطقه ناپديد شده اند.


رها شدگان از مثلث شیطان

 
  • تشکر
Reactions: آبیش

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,923
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
يک آهن رباي قوي


بعد از تمامي اين اتفاق ها تئوري هاي بسياري در مورد علت ناپديد شدن ها ارائه شد؛ تئوري هايي که گاهي اوقات حتي رنگ شايعه نيز به خود گرفتند. در اين بين همه افرادي که به نوعي در تلاش بودند تا پاسخي براي اين پديده پيدا کنند، با نظريه هايي که داشتند سعي مي کردند تا حرف خود را به کرسي بنشانند. در ميان تمامي اين تئوري ها عجيب ترين آنها عبارتند از علل ماوراء الطبيعه، وجود آهن رباي بسيار پر قدرت در جزيره، نوع قرار گرفتن ماه در آسمان، ظهور ناگهاني امواج سهمگين، پيچيدگي زماني و مکاني، نيروهاي الکترواستاتيک و بازگشت ساکنان شهر گمشده آتلانتا. در بسياري از موارد پيش از اينکه هواپيما يا کشتي در جزيره برمودا ناپديد شود خلبان يا خدمه عرشه معمولاً شکايت از اين داشتند که قطب نمايشان از کار افتاده است. علت از کار افتادگي يا خلاف جهت نشان دادن قطب نما اين است که در مناطق معدودي از کره زمين شمال مغناطيسي با قطب شمال جغرافيايي يکي است و مثلث برمودا يکي از اين مناطق است. با توجه به اين مسأله زماني که هنوز هواپيما يا کشتي به اين منطقه نرسيده عقربه قطب نما شمال را نشان مي دهد اما به محض اينکه کشتي ها و هواپيماها به مثلث برمودا نزديک مي شوند، شمال مغناطيسي قطب نما جهت هاي متفاوتي را نشان مي دهد و همين مسأله به عنوان يکي از علل وقوع حوادث شگفت انگيز در اين منطقه اعلام مي شود. در ميان تمامي نظريه ها، تئوري دکتر ريچارد مکلوير از جمله تئوري هايي است که قابل قبول تر است. دکتر مکلوير اين طور توضيح مي دهد که در جزيره برمودا انبوهي از گاز هيدرات متان موجود است. اين گاز نخستين بار در دهه 20 و 30 يعني در اوايل به وجود آمدن صنعت گاز در آمريکا و اتحاد جماهير شوروي سابق شناخته شد. دکتر مکلوير مي گويد که گازهاي طبيعي و اشتعال زاي بسياري نظير متان، اتان، بوتان و پروپان در پوسته زمين يافت مي شود که همگي آنها در زير زمين وجود دارد و در منطقه اقيانوس اطلس هم يافت مي شود. همگي اين گازها به غير از هليوم چنانچه دماي آب پايين و فشارش بالا باشد مي توانند با آب مخلوط شوند و در نتيجه هيدرات به وجود آورند که البته اين پديده در بسياري از نقاط زمين ديده مي شود و هيدرات متان هم در قسمت هايي از آبهاي جهان به ميزان قابل توجهي وجود دارد که يکي از اين مکان ها مثلث برموداست. يکي از ويژگي هاي گاز متان اين است که با به وجود آوردن حباب هايي در سطح آب، چگالي آن را کاهش مي دهد و در نتيجه کشتي هايي که در اين منطقه قرار مي گيرند بيشتر در آب فرو مي روند و با يک موج کوچک هم قابل غرق شدن هستند. همچنين اگر گاز متان با هوا ترکيب شود اشتعال زا مي شود و شايد دليل اينکه بسياري از هواپيماها هم در اين منطقه ناپديد شده اند همين نکته باشد.


رها شدگان از مثلث شیطان

 
  • تشکر
Reactions: آبیش
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا