خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 14 ساعت 33 دقیقه
خوابم آشفت و سر خفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم

گرچه ما را کار دل محروم از دنیا کند
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,313
امتیاز واکنش
15,705
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 4 ساعت 0 دقیقه
خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم

گرچه ما را کار دل محروم از دنیا کند
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم
خیام اگر ز باده سرخوشی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 14 ساعت 33 دقیقه
خیام اگر ز باده سرخوشی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,313
امتیاز واکنش
15,705
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 4 ساعت 0 دقیقه
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
خَمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 14 ساعت 33 دقیقه
خَمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم ،غم سر نیست مرا


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,313
امتیاز واکنش
15,705
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 4 ساعت 0 دقیقه
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم ،غم سر نیست مرا
خوشبخت آن دلی که گنـ*ـاهِ نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 14 ساعت 33 دقیقه
خوشبخت آن دلی که گنـ*ـاهِ نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
خیز که امروز جهان آن ماست
جان و جهان سـ*ـاقی و مهمان ماست

خیز که فرمان ده جان و جهان
از كرم امروز به فرمان ماست
مولانا


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,001
امتیاز واکنش
41,186
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 1 ساعت 55 دقیقه
خوش آن‌زمان که برای گلایه وقت نبود
‏هزار شِکوه به یک بـ*ـو*سه مختصر می‌شد

- سجاد سامانی


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,313
امتیاز واکنش
15,705
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 4 ساعت 0 دقیقه
خوش آن‌زمان که برای گلایه وقت نبود
‏هزار شِکوه به یک بـ*ـو*سه مختصر می‌شد


- سجاد سامانی
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم

نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم

حافظ


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 14 ساعت 33 دقیقه
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم

نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم

حافظ
خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق
گر چه ما باری نه‌ایم از عشقبازی مرد عشق

ما همه دعوی کنیم از عشق و عشق از ما به رنج
عاشق آن باید که از معنی بود در خورد عشق


مشاعره با حرف خ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا