خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

zariiiiiiiii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/4/24
ارسال ها
406
امتیاز واکنش
1,586
امتیاز
118
محل سکونت
LALALAND
زمان حضور
11 روز 11 ساعت 8 دقیقه
من آن خودرو گیاه وحشی صحرای اندوهم
- که گُل‌های نگاه و خنده‌هایم رنگ غم دارد.
مرا از سـ*ـینه بیرون کُن
بِبَر از خاطرِ آشفته نامم را
بِزَن بَر سنگ جامم را


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، MaRjAn و یک کاربر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 12 ساعت 52 دقیقه
من آن خودرو گیاه وحشی صحرای اندوهم
- که گُل‌های نگاه و خنده‌هایم رنگ غم دارد.
مرا از سـ*ـینه بیرون کُن
بِبَر از خاطرِ آشفته نامم را
بِزَن بَر سنگ جامم را


من تشنه آن یارم گر خفته و بیدارم
با نقش خیال او همراهم و هم جفتم

چون صورت آیینه من تابع آن رویم
زان رو صفت او را بنمودم و بنهفتم


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn و zariiiiiiiii

zariiiiiiiii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/4/24
ارسال ها
406
امتیاز واکنش
1,586
امتیاز
118
محل سکونت
LALALAND
زمان حضور
11 روز 11 ساعت 8 دقیقه
مکن ستم به کسی در جهان و اگه باش
سزای ان که پراند کلوخ باشد سنگ


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، moh@mad و یک کاربر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 12 ساعت 52 دقیقه
مکن ستم به کسی در جهان و اگه باش
سزای ان که پراند کلوخ باشد سنگ
مرغ جان را عشق گوید میل داری در قفس
مرغ گوید من تو را خواهم قفس را بردران

مولانا


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

Mystery

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/4/24
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
889
امتیاز
108
زمان حضور
8 روز 55 دقیقه
من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه تیرم به خطا میرود اما به هدر نه
دل خون شده وصلم
لـ*ـب‌های تو سرخ است
ولی سرخ‌تر از خون جگر نه!
بدخلقم و بد عهد
زبان بازم و مغرور
پشت سرم حرف زیاد است مگر نه؟
یک بار قرعه عاشق شدن به من افتاد
یک! باردگر بار دگر بار دگرنه


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، moh@mad و یک کاربر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 12 ساعت 52 دقیقه
من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه تیرم به خطا میرود اما به هدر نه
دل خون شده وصلم
لـ*ـب‌های تو سرخ است
ولی سرخ‌تر از خون جگر نه!
بدخلقم و بد عهد
زبان بازم و مغرور
پشت سرم حرف زیاد است مگر نه؟
یک بار قرعه عاشق شدن به من افتاد
یک! باردگر بار دگر بار دگرنه
مدارجبر هستی را فقط بیهوده می گردم
اسیرم کرده تکراری که فکرش را نمی کردم


خرابم می کند با اخم وبا لبخند می سازد
دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

Mystery

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/4/24
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
889
امتیاز
108
زمان حضور
8 روز 55 دقیقه
مدارجبر هستی را فقط بیهوده می گردم
اسیرم کرده تکراری که فکرش را نمی کردم


خرابم می کند با اخم وبا لبخند می سازد
دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم
مبوس جز لـ*ـب سـ*ـاقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان را خطاست بـ*ـو*سیدن


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,310
امتیاز واکنش
15,686
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 2 ساعت 10 دقیقه
مبوس جز لـ*ـب سـ*ـاقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان را خطاست بـ*ـو*سیدن
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جان فروش سر راهم که خریدار من آیی

استاد شهریار


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,464
امتیاز واکنش
22,919
امتیاز
423
زمان حضور
49 روز 12 ساعت 52 دقیقه
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جان فروش سر راهم که خریدار من آیی

استاد شهریار
مرا دل سوزد و سـ*ـینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می‌دانم

به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد می‌دانم


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,310
امتیاز واکنش
15,686
امتیاز
373
زمان حضور
72 روز 2 ساعت 10 دقیقه
مرا دل سوزد و سـ*ـینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می‌دانم

به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد می‌دانم
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست
استاد شهریار


مشاعره با حرف م

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا