مشاعره با حرف ی

moh@mad · 5/10/23

-FãTéMęH- گفت:
یک وعده خواهم از تو که باشم در انتظار حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش

وحشی بافقی

یا رب این مخمور را در بزم مستان بار ده
وز نوشیدنی لایزالی ساغر سرشار ده

یک دو غمزه زان دو چشمم ساقیا هر بامداد
یک دو بـ*ـو*سه زان لبانم در شبان تار ده

Mahii · 14/10/23

moh@mad گفت:
یا رب این مخمور را در بزم مستان بار ده
وز نوشیدنی لایزالی ساغر سرشار ده

یک دو غمزه زان دو چشمم ساقیا هر بامداد
یک دو بـ*ـو*سه زان لبانم در شبان تار ده

یا رب مباد کز پا
جانان من بیفتد...

درد و بلای او کاش
بر جان من بیفتد...

من خود به سر ندارم
دیگر هوای سامان...

گردون کجا به فکر
سامان من بیفتد؟!

moh@mad · 18/10/23

Mahii گفت:
یا رب مباد کز پا
جانان من بیفتد...

درد و بلای او کاش
بر جان من بیفتد...

من خود به سر ندارم
دیگر هوای سامان...

گردون کجا به فکر
سامان من بیفتد؟!

یا بپوش آن روی زیبا در نقاب
یا دگر بیرون مرو چون آفتاب

بند کن زلف جهان آشوب را
گر نمی‌خواهی جهانی را خراب

YeGaNeH · 12/11/23

یک نفر هست که خود نیست ولی خاطره‌اش
صبح هر روز مرا سفت بـ*ـغل می‌گیرد

- سید صادق رمضانیان

-FãTéMęH- · 12/11/23

یک قطره چشیدیدم زمینای محبت

گشتیم فنا زدریای محبت

rana_5687 · 13/11/23

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار میبرند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شبِ جشن میروی

شاید به خاکِ مرده ای ارزانی ات کنند

#فاضل_جانِ_نظری

moh@mad · 13/11/23

rana_5687 گفت:
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار میبرند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شبِ جشن میروی

شاید به خاکِ مرده ای ارزانی ات کنند

#فاضل_جانِ_نظری

یک دل روشن نگهبان جهانی میشود
عصمت یوسف حصار کاروانی میشود

قطره تا دارد نظر بر خویش گرداب فناست
از خودی چون رسد بحر بیکرانی میشود

-FãTéMęH- · 13/11/23

یک عمر شهان تربیت عیش کنند

تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند

نازم به جهان همت درویشان را

کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند

فروغی بسطامی

moh@mad · 14/11/23

-FãTéMęH- گفت:
یک عمر شهان تربیت عیش کنند

تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند

نازم به جهان همت درویشان را

کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند

فروغی بسطامی

یک نفس هشیار بودن عمر ضایع کردنست
گر نداری باده باید خویش را دیوانه ساخت

فارغ از دریوزه میخانه ها گردیده ام
کار عقل و هوش را آن نرگس مستانه ساخت

rana_5687 · 14/11/23

~XFateMeHX~ گفت:
یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست
نمرودانرا پشه چو پیلی بفرست ابوسعید ابوالخیر

یاد تو کنم میان یادم باشی
لـ*ـب بگشایم در این گشادم باشی

گر شاد شوم ضمیر شادم باشی
حیله طلبم تو اوستادم باشی
مولانا

‌
یک
موی
تو
را
به
عالم
ندهم...

- مولانا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

معاونت کل سایت رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین