مشاعره با حرف ی

(SINA) · 7/9/23

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

دختر اقیانوس · 7/9/23

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه

(SINA) · 7/9/23

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

moh@mad · 7/9/23

(SINA) گفت:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

یک نفر گفت خدا یا کاش عاشق بشم
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد

Delvin22 · 12/9/23

moh@mad گفت:
یک نفر گفت خدا یا کاش عاشق بشم
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

moh@mad · 14/9/23

Delvin22 گفت:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

یاد آن جلوه مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که از خاطر ساحل برود

خط سبز تو محال است که از دل برود
این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود

~Hasti~ · 18/9/23

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تـا مـن بـه رغـم شـمـع سر و جان فشانمت

Delvin22 · 18/9/23

~Hasti~ گفت:
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تـا مـن بـه رغـم شـمـع سر و جان فشانمت

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

*AsAl* · 18/9/23

یار ناخوش پر و بالش بسته بود
ورنه او در اصل بس برجسته بود

*AsAl* · 18/9/23

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی