مشاعره با حرف ف

moh@mad · 24/7/23

SelmA گفت:
فریاد ز دست فلک پَرکنده
چون شَمع، هزار گریه بر یک خَنده

انگشتری زَر به کسی می‌دهد او
کو همچو نِگین ساده بود یا کَنده

فرصتی داری زگرد اضطراب دل برآ
همچوخون پیش ازفسردن از رگ‌بسمل برآ

ریشهٔ الفت ندرد دانهٔ آزادی‌ات
ای شرر نشو و نما زین‌کشت بیحاصل‌برآ

Delvin22 · 12/9/23

moh@mad گفت:
فرصتی داری زگرد اضطراب دل برآ
همچوخون پیش ازفسردن از رگ‌بسمل برآ

ریشهٔ الفت ندرد دانهٔ آزادی‌ات
ای شرر نشو و نما زین‌کشت بیحاصل‌برآ

فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم

moh@mad · 13/9/23

Delvin22 گفت:
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم

فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم

درین معموره وحشت فزا در هر کجا باشم
بغیر از گوشه دل، عضو بیرون رفته از جایم

*AsAl* · 13/9/23

فراق را دلی از سنگ سختتر باید

مرا دلیست که با شوق بر نمی‌آید

*AsAl* · 13/9/23

فرشته عشق نداند که چیست ای سـ*ـاقی

بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

*AsAl* · 13/9/23

فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد

moh@mad · 14/9/23

*AsAl* گفت:
فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن

که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد

فراز و شیب بیابان عشق، دامِ بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد

*AsAl* · 14/9/23

فردای قیامت که حساب همه خواهند
خونین‌کفنان هیچ حساب از تو نخواهند

moh@mad · 14/9/23

*AsAl* گفت:
فردای قیامت که حساب همه خواهند
خونین‌کفنان هیچ حساب از تو نخواهند

فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها

*AsAl* · 14/9/23

فغان که کار سفر نیست سخره دستم
که تا ز هم بدرم جمله پود و تار سفر

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین