مشاعره با حرف د

moh@mad · 21/6/23

~FaryadTosi~ گفت:
درختي كز جواني كوژ برخاست
چو خشك و پير گردد كي شود راست؟

درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است

می‌نسازی تا نمی‌سوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشتر است

~FaryadTosi~ · 21/6/23

درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

moh@mad · 21/6/23

~FaryadTosi~ گفت:
درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

~NIKA~ · 21/6/23

moh@mad گفت:
درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم آهسته که سرمستم

moh@mad · 21/6/23

Sea گفت:
در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم آهسته که سرمستم

در بزم‌ وصالت‌که حیا جام به‌دست است
گر آب شود بادهٔ ناب است دل ما

منظور بتان هرکه‌ شود حسرتش از ماست
یار آینه می‌بیند وآب است دل ما

~NIKA~ · 21/6/23

moh@mad گفت:
در بزم‌ وصالت‌که حیا جام به‌دست است
گر آب شود بادهٔ ناب است دل ما

منظور بتان هرکه‌ شود حسرتش از ماست
یار آینه می‌بیند وآب است دل ما

درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
سـ*ـینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما

moh@mad · 21/6/23

Sea گفت:
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
سـ*ـینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما

دل نمی بندی ولی دل راچه آسان میبری
تیرمژگان میزنی ازدیده وجان میبری

ازمیان دفتر گلهای شعر باغ عشق
عاشقی راپشت چشمانت گروگان میبری

درسکوتی عاشقانه زیرچین زلف خود
چهره ازچشم من بیچاره پنهان میبری

~NIKA~ · 21/6/23

moh@mad گفت:
دل نمی بندی ولی دل راچه آسان میبری
تیرمژگان میزنی ازدیده وجان میبری

ازمیان دفتر گلهای شعر باغ عشق
عاشقی راپشت چشمانت گروگان میبری

درسکوتی عاشقانه زیرچین زلف خود
چهره ازچشم من بیچاره پنهان میبری

بسی زیبا:)

دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا میتوانی:)

moh@mad · 21/6/23

Sea گفت:
بسی زیبا:)

دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا میتوانی:)

دنيا همه شعر است به چشمم اما

شعری كه تكان داد مرا چشم تو بود

~NIKA~ · 21/6/23

moh@mad گفت:
دنيا همه شعر است به چشمم اما

شعری كه تكان داد مرا چشم تو بود

دلا می‌جوش، همچون موجِ دریا
که گر دریا بیارامَد بگَندَد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار حقوق

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار حقوق

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار حقوق

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار حقوق

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین