مشاعره با حرف ز

moh@mad · 15/5/23

Niloofar.r گفت:
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد
که شادی و غم گیتی نمیکنند دوام

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید
مرا امید بهبودی نماندست ای خوش آن روزی
که می‌گفتم علاج این دل بیمار می‌باید

*NiLOOFaR* · 19/5/23

ز من از غمِ جدایی، اثری نمانده بی‌تو
به شب سیاهِ هجران سحری نمانده بی‌تو

چه دهم خبر ز عمری که پس از تو کنده‌ام جان
به جز این خبر -خدا را- خبری نمانده بی‌تو

moh@mad · 22/5/23

Niloofar.r گفت:
ز من از غمِ جدایی، اثری نمانده بی‌تو
به شب سیاهِ هجران سحری نمانده بی‌تو

چه دهم خبر ز عمری که پس از تو کنده‌ام جان
به جز این خبر -خدا را- خبری نمانده بی‌تو

زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را میشمارم روز و شب

بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب

مولانا

YeGaNeH · 29/5/23

‌زندگی را ورق بزن
زندگی را باید زندگی کرد
آنطور که دل می‌گوید!

مبادا زندگی را دست نخورده
برای مرگ بگذاری...!

- سيمين بهبهانی

moh@mad · 29/5/23

YeGaNeH گفت:
‌زندگی را ورق بزن
زندگی را باید زندگی کرد
آنطور که دل می‌گوید!

مبادا زندگی را دست نخورده
برای مرگ بگذاری...!

- سيمين بهبهانی

زشب سیه چه نالم که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه دو به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت به هوای بامدادی
لـ*ـب سرخوشی آفرینت به نوشیدنی ناب ماند

رهی معیری

YeGaNeH · 7/6/23

زندگی از من می‌خواهد
که فراموش‌ات کنم
و این چیزی‌‌ست
که دل‌ام نمی‌تواند بفهمد

- محمود درویش

moh@mad · 9/6/23

YeGaNeH گفت:
زندگی از من می‌خواهد
که فراموش‌ات کنم
و این چیزی‌‌ست
که دل‌ام نمی‌تواند بفهمد

- محمود درویش

ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺑﻨﺪ ﺩﻝ ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﮐﺮﺩ
ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩ
ﮔﻮﻳﯽ ﮐﻪ ﺑﻼ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﻗﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ
ﮔﻮﻳﯽ ﮐﻪ ﻗﻀﺎ ﺑﺎ ﻏﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻗﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ

عطار

~FaryadTosi~ · 21/6/23

ز دست و دیده و دل هردو فریاد
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

moh@mad · 21/6/23

~FaryadTosi~ گفت:
ز دست و دیده و دل هردو فریاد
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم

~FaryadTosi~ · 21/6/23

زین آتش نهفته که در سـ*ـینه ی من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران

کاربر ممتاز

معاونت کل سایت رمان ۹۸

کاربر ممتاز

معاونت کل سایت رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین