خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Moubina

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/22
ارسال ها
181
امتیاز واکنش
702
امتیاز
188
زمان حضور
15 روز 16 ساعت 47 دقیقه
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم

در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم
می لعل مذاب است و صراحی کان است

جسم است پیاله و شرابش جان است

آن جام بلورین که ز می خندان است

اشکی است که خون دل در او پنهان است


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
می لعل مذاب است و صراحی کان است

جسم است پیاله و شرابش جان است

آن جام بلورین که ز می خندان است

اشکی است که خون دل در او پنهان است


تا چند حدیث پنج و چار ای سـ*ـاقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای سـ*ـاقی

خاکیم همه چنگ بساز ای سـ*ـاقی
بادیم همه باده بیار ای سـ*ـاقی


مشاعره با رباعیات خیام

 

matieh

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/1/23
ارسال ها
304
امتیاز واکنش
525
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
پس کوچه‌ های خیس شهر
زمان حضور
3 روز 21 ساعت 59 دقیقه
یک قطرهٔ آب بود با دریا شد
یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد

آمدشدن تو اندر این عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
یک قطرهٔ آب بود با دریا شد
یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد

آمدشدن تو اندر این عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
دی کوزه‌ گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل بزبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام مرا نیکودار


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: POURIA

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
دی کوزه‌ گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل بزبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام مرا نیکودار
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است

حرف { ر } در مصراع اول پیدا نشد
در مصراع دوم موجود بود و ارسال کردم
پوزش


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است

حرف { ر } در مصراع اول پیدا نشد
در مصراع دوم موجود بود و ارسال کردم
پوزش
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن از کفر و دین، دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین منست


مشاعره با رباعیات خیام

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
تا چند حدیث پنج و چار ای سـ*ـاقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای سـ*ـاقی


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
تا چند حدیث پنج و چار ای سـ*ـاقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای سـ*ـاقی


یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است
از تـ*ـخت قباد و ملکت طوس به است

هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشویق
Reactions: حسن رشتبری

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,745
امتیاز
223
سن
23
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است
از تـ*ـخت قباد و ملکت طوس به است

هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است
و غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را


مشاعره با رباعیات خیام

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
و غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده گلرنگ نمی‌باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست


مشاعره با رباعیات خیام

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا