مشاعره با حروف انتخابی

Moubina · 26/12/22

moh@mad گفت:
جمله حیرانند و سرگردان عشق
ای عجب این عشق سرگردان کیست

با ن لطفا

نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این‌نردبان افتادنیست
لاجرم هرکس ک بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

moh@mad · 28/12/22

Moubina گفت:
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این‌نردبان افتادنیست
لاجرم هرکس ک بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

ت

تا گرفتم خلوتی تاریک، روشن‌تر شدم
قطره ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم

هیچ گل چون من در این گلزار بی طاقت نبود
خواب دیدم چون نسیم صبح را، پرپر شدم

ز لطفا

Moubina · 28/12/22

moh@mad گفت:
ت

تا گرفتم خلوتی تاریک، روشن‌تر شدم
قطره ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم

هیچ گل چون من در این گلزار بی طاقت نبود
خواب دیدم چون نسیم صبح را، پرپر شدم

ز لطفا

ز هوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

moh@mad · 28/12/22

Moubina گفت:
ز هوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

حرف انتخابی ؟

Moubina · 28/12/22

moh@mad گفت:
حرف انتخابی ؟

ف
متاسفم یادم رف

moh@mad · 28/12/22

Moubina گفت:
ف
متاسفم یادم رف

فهم عاقل را به عاشق راه نیست
هر چه گویم باز میگویی که چیست
باید اول ترک هوشیاری کنی
عشق را در خویشتن جاری کنی
هر زمان گشتی تو سرخوش جام عشق
خویش را انداختی در دام عشق
آن زمان شاید بدانی عشق چیست
چون کنی درک یکی را از دویست ...

گ لطفا

Morad · 29/12/22

moh@mad گفت:
فهم عاقل را به عاشق راه نیست
هر چه گویم باز میگویی که چیست
باید اول ترک هوشیاری کنی
عشق را در خویشتن جاری کنی
هر زمان گشتی تو سرخوش جام عشق
خویش را انداختی در دام عشق
آن زمان شاید بدانی عشق چیست
چون کنی درک یکی را از دویست ...

گ لطفا

گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب
حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

غ لطفا

~BAHAR.SH~ · 30/12/22

Morad گفت:
گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب
حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

غ لطفا

غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد

خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم

فرخی یزدی

م

moh@mad · 30/12/22

~BAHAR.SH~ گفت:
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد

خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم

فرخی یزدی

م

ما بی غمان سرخوش دل از دست دادهایم
همراز عشق و همنفس جام بادهایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند
تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم

paeez81 · 1/1/23

با میم میرم

منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است
دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است

ف لطفا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین