مشاعره با حرف ه

~ĤaŊaŊeĤ~ · 11/5/22

هر که شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد
سبز شد دانه، چو با خاک سری پیدا کرد

moh@mad · 11/5/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
هر که شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد
سبز شد دانه، چو با خاک سری پیدا کرد

همدم یار شدن دیده تر میخواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر میخواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر میخواهد

SelmA · 11/5/22

moh@mad گفت:
همدم یار شدن دیده تر میخواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر میخواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر میخواهد

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی

moh@mad · 12/5/22

Ghoolagh گفت:
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی

هر که عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر میخواهد
هنر ان نیست نسوزی به میان اتش
پر زدن در وسط شعله هنر میخواهد

SelmA · 12/5/22

moh@mad گفت:
هر که عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر میخواهد
هنر ان نیست نسوزی به میان اتش
پر زدن در وسط شعله هنر میخواهد

هر که عيب دگران پيش تو آورد و شمرد
بي گمان عيب تو پيش دگران خواهد برد

moh@mad · 12/5/22

Ghoolagh گفت:
هر که عيب دگران پيش تو آورد و شمرد
بي گمان عيب تو پيش دگران خواهد برد

هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست
سروها دیدم در باغ و تأمل کردم
قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست

SelmA · 12/5/22

moh@mad گفت:
هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست
سروها دیدم در باغ و تأمل کردم
قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود

moh@mad · 14/5/22

Ghoolagh گفت:
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود

همه عالم خروش و جوش از آن است
که معشوقی چنین پیدا، نهان است
ز هر یک ذره خورشیدی مهیاست
ز هر یک قطره‌ای بحری روان است

SelmA · 14/5/22

moh@mad گفت:
همه عالم خروش و جوش از آن است
که معشوقی چنین پیدا، نهان است
ز هر یک ذره خورشیدی مهیاست
ز هر یک قطره‌ای بحری روان است

همه کس طالب یارند چه هشیار چه سرخوش
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

moh@mad · 25/5/22

Ghoolagh گفت:
همه کس طالب یارند چه هشیار چه سرخوش
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

هر که جان در عشق جانان میدهد
عشق جانان کشته را جان میدهد
می فراوان است و سـ*ـاقی بس کریم
می به سر مستان فراوان میدهد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین