مشاعره با حروف انتخابی

paria.m · 8/2/22

moh@mad گفت:
ره آسمان درونست پٓر عشق را بجنبان

پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند

بگید با چی بگم خب لنگ در هوا نمونم

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
با ط لطفا

moh@mad · 8/2/22

paria.m گفت:
بگید با چی بگم خب لنگ در هوا نمونم
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
با ط لطفا

طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم

ص لطفا

paria.m · 8/2/22

moh@mad گفت:
طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم

ص لطفا

صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی درغم تو ناله شبگیر کنم
ض لطفا

moh@mad · 22/2/22

paria.m گفت:
صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی درغم تو ناله شبگیر کنم
ض لطفا

ضامن مشو كه درين آرزو به گور روم
چو گشت عمر من افزون ز پنجه سال

رخت ببينم و بي اختيار دهم جان
جز اين مرا نبود هيچ خواهش و آمال

ف لطفا

~ĤaŊaŊeĤ~ · 22/2/22

فرصت دیدن گل آه که بسیار کم است
و آرزوی دل مرغان چمن بسیار است

دل من در هـ*ـوس سرو و سمن رخساریست
ورنه برطرف چمن سرو و سمن بسیار است

«ش»لطفا

moh@mad · 24/2/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
فرصت دیدن گل آه که بسیار کم است
و آرزوی دل مرغان چمن بسیار است

دل من در هـ*ـوس سرو و سمن رخساریست
ورنه برطرف چمن سرو و سمن بسیار است

«ش»لطفا

شب فراق نخواهم دواج دیبا را
که شب دراز بود خوابگاه تنها را

ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند
که احتمال نماندست ناشکیبا را

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را

س لطفا

niloofar.H · 11/4/22

moh@mad گفت:
شب فراق نخواهم دواج دیبا را
که شب دراز بود خوابگاه تنها را

ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند
که احتمال نماندست ناشکیبا را

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را

س لطفا

سـ*ـینه خواهم شرحه شرحه از فراغ
تا بگویم شرح درد اشتیاق

ه

b_a244 · 14/4/22

niloofar.H گفت:
سـ*ـینه خواهم شرحه شرحه از فراغ
تا بگویم شرح درد اشتیاق

ه

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

گ لطفا

Mahii · 23/4/22

b_a244 گفت:
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

گ لطفا

گفتي اندر خواب بيني بعد از اين روي مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نيست
م لطفا

moh@mad · 29/4/22

Mahii گفت:
گفتي اندر خواب بيني بعد از اين روي مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نيست
م لطفا

مرا مهمان باران کن که میسوزد دل شعرم
گلستان خیالم را تو که پروانه ای امشب
برای فصل شیدایی غزل را نذر دل کردم
برای زلف در بادم بیاور شانه ای امشب

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

عضو تازه وارد انجمن

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین