مشاعره با حرف س

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سـ*ـاقی دمید صبح، علاج خمار کن

خورشید را ز پرده شب آشکار کن

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سحر،کرشمه ی چشمت به خواب می دیدم

زهى مراتب خوابى که بِه ز بیداری ست!

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سوختم از آتش دل در میان موج اشک

شوربختی بین که در آ*غو*ش دریا سوختم

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سر شوریده ای آورده ام از وادی مجنون

تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان ها

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای

~XFateMeHX~ · 17/2/22

سـ*ـاقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت

moh@mad · 21/2/22

~XFateMeHX~ گفت:
سـ*ـاقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت

سراپای وجودم در محبت ، حال دل دارد
ز ذوق درد، بیرونم ، درون را مشتعل دارد

فغان از جلوهٔ حسنی که دل های شهیدان را
ز ننگ آرمیدن های حیرانی خجل دارد

~ĤaŊaŊeĤ~ · 26/3/22

سر کوهه بلند فریاد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدارا یاد کردم

moh@mad · 29/3/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
سر کوهه بلند فریاد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدارا یاد کردم

سخت به ذوق میدهد باد ز بـ*ـو*ستان نشان
صبح دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان
گر همه خلق را چو من بی دل و سرخوش میکنی
روی به صالحان نما خمر به زاهدان چشا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین