مشاعره با ای شروع بشه

Saba hosseinzadeh · 12/1/22

اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

moh@mad · 15/1/22

Saba hosseinzadeh گفت:
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

ای ترا در سـ*ـینه هر ذره پنهان رازها
در میان مهر خاموشی گره آوازها

در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند
مقطع انجام ها و مطلع آغازها

Mahii · 16/1/22

moh@mad گفت:
ای ترا در سـ*ـینه هر ذره پنهان رازها
در میان مهر خاموشی گره آوازها

در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند
مقطع انجام ها و مطلع آغازها

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

moh@mad · 16/1/22

Mahii گفت:
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را
بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را

چنگ وار آهنگ برکش راه سرخوش انگیز را
راه سرخوش انگیز بر زن سرخوش بیگه خیز را

Mahii · 16/1/22

moh@mad گفت:
ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را
بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را

چنگ وار آهنگ برکش راه سرخوش انگیز را
راه سرخوش انگیز بر زن سرخوش بیگه خیز را

ای بیرنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی آن شبح هرشبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شب تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

moh@mad · 17/1/22

Mahii گفت:
ای بیرنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی آن شبح هرشبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شب تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟

ای دل حدیث صبر شنیدن ز بهر چیست
زهر است در پیاله، چشیدن ز بهر چیست

ای عیش غم که مرهم آسایش منی
در زخم سـ*ـینه نرم خلیدن ز بهر چیست

~ĤaŊaŊeĤ~ · 17/1/22

ای ایران ای مرز پر گوهر
ای خاکت از چشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان...

moh@mad · 18/1/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
ای ایران ای مرز پر گوهر
ای خاکت از چشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان...

ای صبا برخیز و کوی دلستان ما بپرس
جان ما آنست، حال جان ما آنجا بپرس

اندک اندک پیش رو، وآن جان بیمار مرا
زیر لـ*ـب بسیار بسیار از زبان ما بپرس

Saba hosseinzadeh · 27/1/22

ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی ،

چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی ،

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی ،

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
دلها همه گوش ،
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی ،

خلق را گرچه وفا نیست
ولیکن گل من ؛
نه گمان دار که رفتی و
فراموش شدی …!

Mahii · 27/1/22

Saba hosseinzadeh گفت:
ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی ،

چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی ،

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی ،

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
دلها همه گوش ،
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی ،

خلق را گرچه وفا نیست
ولیکن گل من ؛
نه گمان دار که رفتی و
فراموش شدی …!

ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا (مال من منو

مال تورو

)

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

همراه رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

همراه رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین