خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
سایه طوبی و دلجویی حور و لـ*ـب حوض :aiwan_light_heart: به هوی سر کوی تو برفت از یادم


مشاعره با حرف س

 

عسل شمس

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
188
امتیاز واکنش
6,082
امتیاز
198
محل سکونت
crystal city
زمان حضور
14 روز 10 ساعت 35 دقیقه
سـ*ـاقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟


مشاعره با حرف س

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی :aiwan_light_heart: چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند




سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند




سر ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوس


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سـ*ـاقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجــاست



سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود 3



سحر باباد میگفتم حدیث ارزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی




سـ*ـاقی سیم ساق من گر همه درد میدهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند



سـ*ـاقی بیار باده و اول به دست حافظ ده
بشرط آن که ز مجلس سخن به در نرود




سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی




سرو چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بی معنا مرا در سر نمیگیرد


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سـ*ـاقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما




سـ*ـینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت




سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت



شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت




سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند




سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی



سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد




ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد 2


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد




سرای قاضی یزد ار چه منبع فضل است
خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست




ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد




سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو برخیزند بربایند




سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد




سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند؟
همدم گل نمی شود یاد سمن نمیکند؟



سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست 1


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سر شوریده ای آورده ام از وادی مجنون

تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان ها

صائب تبریزی

شعر با حرف مشاعره - شعرها و تک بیت ها برای مشاعره - حرف س

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای
نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هِشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
مهدی اخوان ثالث


مشاعره با حرف س

 

~ShaHRiyAr~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/21
ارسال ها
364
امتیاز واکنش
188
امتیاز
178
زمان حضور
20 ساعت 44 دقیقه
سر شوریده ای آورده ام از وادی مجنون

تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان ها

صائب تبریزی

شعر با حرف مشاعره - شعرها و تک بیت ها برای مشاعره - حرف س

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای
نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هِشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
مهدی اخوان ثا


مشاعره با حرف س

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
سر شوریده ای آورده ام از وادی مجنون

تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان ها

صائب تبریزی

شعر با حرف مشاعره - شعرها و تک بیت ها برای مشاعره - حرف س

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای
نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هِشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
مهدی اخوان ثا
ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشه ی ایام نیست

سنائی

سرم ای ماه به دامان نوازش بگذار
تا در آ*غو*ش تو سوز غزلی ساز کنم

ابتهاج

سـ*ـاقی امروز در خمارت بودم
تا شب به خدا در انتظارت بودم
می در ده و از دام جهانم به جهان
امشب چو به روز من شکارت بردم

مولانا


مشاعره با حرف س

 
  • تشکر
Reactions: نازپری احمدی
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا