مشاعره با اشعار حافظ

Gita_s · 6/8/21

moh@mad گفت:
دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند
نامـ*ـوس عشق و رونق عشاق می‌برند
عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

niloofar.H · 6/8/21

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

Alone.wolf · 8/8/21

niloofar.H گفت:
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

moh@mad · 8/8/21

Alone.wolf گفت:
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند
زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند

Gita_s · 9/8/21

moh@mad گفت:
ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند
زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند

دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم

با کافران چه کارت گربت نمی پرستی

moh@mad · 12/8/21

Gita_s گفت:
دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم

با کافران چه کارت گربت نمی پرستی

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت
معجز عیسویت در لـ*ـب شکرخا بود

paeez81 · 20/8/21

دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث

moh@mad · 21/8/21

paeez81 گفت:
دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

paeez81 · 21/8/21

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

moh@mad · 22/8/21

paeez81 گفت:
دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی