مشاعره با اشعار شهریار

paeez81 · 21/7/21

زنـدگـی شـد مـن و یـک سلسله ناکامیها

مـسـتـم از سـاغـر خـون جـگـر آشـامیها

moh@mad · 27/7/21

paeez81 گفت:
زنـدگـی شـد مـن و یـک سلسله ناکامیها

مـسـتـم از سـاغـر خـون جـگـر آشـامیها

امشب ز نوشیدنی شوق او مستم باز
سـ*ـاقی ندهی پیاله در دستم باز
دیگر ز چه رو به خواب بینم رویش
کز دوری او نمردم و هستم باز

paeez81 · 31/7/21

ز بــلــبــل چــمــن طــبــع شـهـریـار افـسـوس
کـه از خـزان گـلشن شور نغمه خوانی نیست

moh@mad · 6/8/21

paeez81 گفت:
ز بــلــبــل چــمــن طــبــع شـهـریـار افـسـوس
کـه از خـزان گـلشن شور نغمه خوانی نیست

تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین
که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند
به کشت سوختگان آبی ای سحاب کرم
که تشنگان همه در انتظار بارانند

niloofar.H · 6/8/21

دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر؟
بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

Gita_s · 19/8/21

niloofar.H گفت:
دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر؟
بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

تــنــهــا نــه مـن از شـوق سـر از پـا نـشـنـاسـم
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست

paeez81 · 20/8/21

تـا چـشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طـالـع مـگو که چشمه خورشید خاورست

moh@mad · 2/9/21

paeez81 گفت:
تـا چـشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طـالـع مـگو که چشمه خورشید خاورست

تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی

paeez81 · 1/10/21

یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد
چون غنچه دل تنگ من آغشته به خون شد

moh@mad · 4/11/21

paeez81 گفت:
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد
چون غنچه دل تنگ من آغشته به خون شد

دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود
در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی