مشاعره با کلمه

BARAN :) · 13/6/21

. MaHta . گفت:
مرگ

این جا به خدا که دل نهادیم
کس را مبر ای خدا از این جا

این جاست که مرگ ره ندارد
مرگست بدن جدا از این جا

-خدا

با خدا باش و پادشاهي کن
بي خدا باش و هر چه خواهي کن

niloofar.H · 13/6/21

BARAN :) گفت:
-خدا

با خدا باش و پادشاهي کن
بي خدا باش و هر چه خواهي کن

پادشاه
پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست

lian.a.m · 30/6/21

عبادت

به سرخوشی و جام و می و باده نیست
عبادت به پهنای سجاده نیست

paeez81 · 3/7/21

شب

شب نه چون روز بد وجانکاه است

شب کجا روز کجا شب ماه است

lian.a.m · 4/7/21

ماه

ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم

niloofar.H · 5/7/21

lian.a.m گفت:
ماه

ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم

قصهای نیست که حتی شده در آخر آن
بوی یک یوسف گم گشته به کنعان نرسد

moh@mad · 8/7/21

niloofar.H گفت:
قصهای نیست که حتی شده در آخر آن
بوی یک یوسف گم گشته به کنعان نرسد

دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده ست

Z.Ahdary · 8/7/21

یوسف=یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود باز گلستان غم مخور

moh@mad · 27/7/21

ملکه عذاب گفت:
یوسف=یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود باز گلستان غم مخور

کلبه

روزگاریست که جز جهل و خیـ*ـانت نخرند
داری این مایه و گر نه خر ازین کلبه بران
سپر تیر زمان دیدهٔ شوخست و فساد
جهد کن تات نبیند فلک از پی سپران

paeez81 · 31/7/21

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی