مشاعره با حروف انتخابی

niloofar.H · 12/6/21

moh@mad گفت:
فکندم رخت در میخانۀ عشق
کشیدم دُردی از پیمانۀ عشق
به بحر اشک خونین غوطه خوردم
ربودم گوهر یکدانۀ عشق

ق لطفا

قدم باید اندر طریقت نه دم
که اصلی ندارد دم به قدم
ح

moh@mad · 12/6/21

niloofar.H گفت:
قدم باید اندر طریقت نه دم
که اصلی ندارد دم به قدم
ح

حال شبهای مرا همچو منی داند و بس...
تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد ؟

خ لطفا

niloofar.H · 12/6/21

moh@mad گفت:
حال شبهای مرا همچو منی داند و بس...
تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد ؟

خ لطفا

خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
ح

نازپری احمدی · 12/6/21

niloofar.H گفت:
قدم باید اندر طریقت نه دم
که اصلی ندارد دم به قدم
ح

حافظا روز ازل گر به کف آری جام
یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت

ن

niloofar.H · 12/6/21

Nazpary گفت:
حافظا روز ازل گر به کف آری جام
یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت

ن

نیست نشان عاشقی
تا نرسد نشان تو
ر

BARAN :) · 13/6/21

niloofar.H گفت:
نیست نشان عاشقی
تا نرسد نشان تو
ر

روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

معین کرمانشاهی

(ل)

niloofar.H · 13/6/21

BARAN :) گفت:
روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

معین کرمانشاهی

(ل)

رزید بس که دل به تن ناتوان ما
خالی ز مغز شد قلم استخوان ما
ک

paeez81 · 13/6/21

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

گر چه ماند در نبشتن شیر شیر

ب

نازپری احمدی · 13/6/21

بامی به کنار جوی‌میباید بود
وز غصه کنار جوی میباید بود
این مدت عمر ما چو گل ده روز است
خندان لـ*ـب و تازه روی میباید بود

الف

paeez81 · 13/6/21

آتش پر از قهر تو مي گفت: برو
جذبه ي چشم پر از مهر تو مي گفت بايست
ف

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی