مشاعره با حروف انتخابی

paeez81 · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
یاد باد آنکه در صفحه ی شطرنج دلت
شاه غم بودم و با کیش رخت مات شدم
ع

عه ببخشید نتم قطع شد این صفحه رو ندیدم

عهدو پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
ن

Sh@bnam · 23/5/21

paeez81 گفت:
عه ببخشید نتم قطع شد این صفحه رو ندیدم

عهدو پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
ن

نه شوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم
همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت مارا
م

paeez81 · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
نه شوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم
همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت مارا
م

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش حالان شدم

ت

Sh@bnam · 23/5/21

paeez81 گفت:
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش حالان شدم

ت

تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
پ

parädox · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
پ

پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع
بیچاره دل ماست که در سوز و گدازست
ع

Sh@bnam · 23/5/21

. MaHta . گفت:
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع
بیچاره دل ماست که در سوز و گدازست
ع

عشق اندوه و حسرتست و خواری
عاشق مشوید اگر توانید
غ

parädox · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
عشق اندوه و حسرتست و خواری
عاشق مشوید اگر توانید
غ

غم به هر جا که رود سرزده آید، به دلم
چه کنم؟ خانه ی من بر سر راه افتاده است:))

ن

Sh@bnam · 23/5/21

. MaHta . گفت:
غم به هر جا که رود سرزده آید، به دلم
چه کنم؟ خانه ی من بر سر راه افتاده است:))

ن

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهادوتند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
ه

parädox · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهادوتند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
ه

همه عمر برندارم سر از این خمار سرخوشی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

ز

Sh@bnam · 23/5/21

. MaHta . گفت:
همه عمر برندارم سر از این خمار سرخوشی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

ز

ز روزگار جوانی خبر چه می پرسی
چون برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت
ر

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی