مشاعره با حروف انتخابی

Sh@bnam · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

یک شب از عشاق جا ماندیم وبس
قصه نالایقی خواندیم وبس
حرف یادت رفت بگی عزیزم

ح

سیده کوثر موسوی · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
یک شب از عشاق جا ماندیم وبس
قصه نالایقی خواندیم وبس
حرف یادت رفت بگی عزیزم
ح

وای ببخشید

حدیث دوست نگویم به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
ک

Sh@bnam · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
وای ببخشید
حدیث دوست نگویم به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
ک

کافر نعمت نباشم بار ها روی تو دیدم
لیک هر بارت که بینم شوق دیگر بار باقی
گ

سیده کوثر موسوی · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
کافر نعمت نباشم بار ها روی تو دیدم
لیک هر بارت که بینم شوق دیگر بار باقی
گ

گنج بي مار و گل بي خار نيست شادي بي غم در اين بازار نيست

ش

Sh@bnam · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
گنج بي مار و گل بي خار نيست شادي بي غم در اين بازار نيست

ش

شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
سر من بر آستان سر کوی یار بادا
س

سیده کوثر موسوی · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
سر من بر آستان سر کوی یار بادا
س

سيل بر خانه ي من زور چرا مي آرد؟ من كه بي وقت در خانه ي بازي نزدم

م

Sh@bnam · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
سيل بر خانه ي من زور چرا مي آرد؟ من كه بي وقت در خانه ي بازي نزدم

م

سرخوشی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به سرخوشی و شرب مدام ما
ن

سیده کوثر موسوی · 23/5/21

Sh@bnam گفت:
سرخوشی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به سرخوشی و شرب مدام ما
ن

نیست دلداری که دلداری کند

نیست غم خواری که غم خواری کند

گر چه یاران بسیارند هر طرف

نیست یاری تا مرا یاری کند

ی

Sh@bnam · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
نیست دلداری که دلداری کند

نیست غم خواری که غم خواری کند

گر چه یاران بسیارند هر طرف

نیست یاری تا مرا یاری کند

ی

یاد باد آنکه در صفحه ی شطرنج دلت
شاه غم بودم و با کیش رخت مات شدم
ع

paeez81 · 23/5/21

سيده کوثرموسوی گفت:
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

حرف انتخاب نکردی پس با ی شروع میکنم

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم در دو حالت چون رسم بردست تو می بـ*ـو*سمش

د

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی