درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

Ryhwn · 31/3/21

DENNIS_S گفت:
سلام. خسته نباشید.
نام رمان: تروریسم
ناظر: به صلاح دید کادر مدیریت.
ژانر: #تریلر #جنایی
خلاصه:
قاتل به زودی به صحنه‌ی قتل بازمی‌گردد.
سرنوشتی که در دست گذشته است و گذشته‌ای مملوء از ابهام!
ابهامی که فقط شامل سه جسم بیمار و شش روح زخمی است.
زندگی همیشه خوب نیست؛ مخصوصا برای دو دختر که از قضا یکی کودک و دیگری بزرگسال است؛ هر دو در جنگ و شر!
خیـ*ـانت و قتل، مبارزه و باطل، شکست و شکست و شکست، همگی سر انجام یک پیروزی است.
پیروزی تلخ تروریسم!

سلام. ناظر شما دونه انار
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین من رو هم اد کنید.

DENNIS_S · 1/4/21

نام رمان: نزال
نویسنده: DENNIS_S
ناظر: به صلاح دید کادر مدیریت.
ژانر: #اجتماعی
خلاصه:
رسم جنگ آوران آشوب است.
آمار کشته‌های جنگ همیشه غلط بود!
امید خانوار به پایان جنگی است که پایان ندارد و خود امید نیز می‌گریزد از چنگ جنگ!
گریز امید از جنگ او را به بازی اصلی می‌کشد.
پرچم صلح به اهتزاز غمگینش فکر می‌کند؛ تولد با جنگ!

Ryhwn · 1/4/21

DENNIS_S گفت:
نام رمان: نزال
نویسنده: DENNIS_S
ناظر: به صلاح دید کادر مدیریت.
ژانر: #اجتماعی
خلاصه:
رسم جنگ آوران آشوب است.
آمار کشته‌های جنگ همیشه غلط بود!
امید خانوار به پایان جنگی است که پایان ندارد و خود امید نیز می‌گریزد از چنگ جنگ!
گریز امید از جنگ او را به بازی اصلی می‌کشد.
پرچم صلح به اهتزاز غمگینش فکر می‌کند؛ تولد با جنگ!

سلام. نویسنده عزیز، برای تعیین ناظر رمان دومتون باید اول رمان قبلیتون رد یا تایید بشه.

mak13 · 1/4/21

نام رمان: تغییر ناگهانی
خلاصه:محیا دختری که با خانواده اش برای اولین بار میروند شمال.
در جنگل صدایی میشنود و به سوی صدا میرود، درغار با چهار نفر گیر میافتد
وقتی از غار رهایی پیدا میکنند میبینند در شهری دیگر هستند و میفهمنند که قدرت هایی دارند برای نجات دنیا
ژانر:طنز،تخیلی

Ryhwn · 1/4/21

mak13 گفت:
نام رمان: تغییر ناگهانی
خلاصه:محیا دختری که با خانواده اش برای اولین بار میروند شمال.
در جنگل صدایی میشنود و به سوی صدا میرود، درغار با چهار نفر گیر میافتد
وقتی از غار رهایی پیدا میکنند میبینند در شهری دیگر هستند و میفهمنند که قدرت هایی دارند برای نجات دنیا
ژانر:طنز،تخیلی

سلام. ناظر شما نوازش. منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

Ryhwn · 1/4/21

س اکبری گفت:
سلام، با احترام درخواست تعیین ناظر دارم. ترجیحا همون ناظر عزیز رمان قبلی( سیتا) رو می خوام

Ryhwn

نام رمان: سیاه چاله
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، معمایی
خلاصه:
هوای منحوس هر لحظه در اتمسفرش منجمد تر می شد. نفرین ابدی خانواده ی سراوندی در طبقه به طبقه این مجتمع 19 یال شمالی از یکسو و رفت و آمد های مشکوک عمو های کوچک و شبدر از سوی دیگر.
درب خانه که باز و بسته می شد آنهم درست ساعت 1 نیمه شب. پنجره هایی که به خودی خود قفل می شدند و درختی که شب قطع می شد و صبح دوباره درون باغچه ی مشرف به شیر آب داخل حیاط به قدمت صد ساله ی عمر فاطمه بانوی کاخ سعداباد سبز بود.
کوهی از وحشت در این سال های اخیر در میان مردم محلات و نگاهی که هیچ وقت نفهمید چرا به او و خانه اش می شد و گاه این فرار ها و ترس هایی که بچه های محلات از او داشتند و هرگز نپرسیده بود چرا.
تنها می دانست همه چیز از یک روز سرد زمستانی در اوائل بهمن ماه 37 شروع شده بود. روز سردی که برف می آمد و زوزه ی باد، نت هفتم بت هوون را به سخره می گرفت.
هشتم ژوئن بود یک روز چهار شنبه که شمشاد، تازه به وطن برگشته بود و سراوندی بزرگ برای دیدن برادر دوقلویش یک جشن و سرور در باغ فراست ها راه انداخت. روز نحسی که با استخر تمام شد و یک نفر جانش را از دست داد.
مامورین برای کشف جسدی که هرگز پیدا نشد بارها توسط ارشد هایشان بازخواست شدند و گره این مشکل بعد از گذشت سی سال باز نشد و تبدیل شد به یک...
سیاه چاله

سلام. ناظر شما خودم.
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.

Mahdokht.moradi · 3/4/21

با سلام درخواست تعیین ناظر دارم
نام رمان :دنیای نا آرام
نویسنده:مهدخت مرادی
ژانر:عاشقانه ، جنایی ، غمگین

خلاصه:
رمان درمورد دختری مغرور و زیبا به اسم دنیاست که همه زورشو میزنه واسه این که بره پیش مادرش که از پدرش جدا شده و امریکا زندگی میکنه پدرش ادم سرشناس و پول داریه که واسه ی پول و بالا کشیدن خودش هرکاری میکنه ، بخاطر همینم واسه ی دنیا شرط میزاره که تنها زمانی اجازه میده دنیا بره پیش مادرش که مدارکی و که باعث پیشرفت چشمگیر اون میشه رو از دوست ، پدرش بدزده و تنها زمانی میتونه مدارک و بدزده که یه مدت از پسرعموش بردیا که ادعا میکنه عاشقش هست جدا بشه و با ، پسر دوست پدرش ، که پسری خوش قیافه و دقیقا مثل دنیا مغرور هست و اصلا وارد ارتباط عاطفی با هیچ دختری نشده ارتباط برقرار کنه و اون و عاشق خودش کنه مدتها میگذره پسره اونقدر عاشق دنیا میشه که حرکات و کاراش روی دنیا تاثیر میزاره و دنیا متوجه میشه که اونم نسبت بهش احساس داره و همین باعث میشه هدف قبلیش که رفتن پیش مادرش بوده رو کنار بزاره و تنها هدفش زندگی کنار عشقش باشه و..

Ryhwn · 3/4/21

Mahdokht.moradi گفت:
با سلام درخواست تعیین ناظر دارم
نام رمان :دنیای نا آرام
نویسنده:مهدخت مرادی
ژانر:عاشقانه ، جنایی ، غمگین

خلاصه:
رمان درمورد دختری مغرور و زیبا به اسم دنیاست که همه زورشو میزنه واسه این که بره پیش مادرش که از پدرش جدا شده و امریکا زندگی میکنه پدرش ادم سرشناس و پول داریه که واسه ی پول و بالا کشیدن خودش هرکاری میکنه ، بخاطر همینم واسه ی دنیا شرط میزاره که تنها زمانی اجازه میده دنیا بره پیش مادرش که مدارکی و که باعث پیشرفت چشمگیر اون میشه رو از دوست ، پدرش بدزده و تنها زمانی میتونه مدارک و بدزده که یه مدت از پسرعموش بردیا که ادعا میکنه عاشقش هست جدا بشه و با ، پسر دوست پدرش ، که پسری خوش قیافه و دقیقا مثل دنیا مغرور هست و اصلا وارد ارتباط عاطفی با هیچ دختری نشده ارتباط برقرار کنه و اون و عاشق خودش کنه مدتها میگذره پسره اونقدر عاشق دنیا میشه که حرکات و کاراش روی دنیا تاثیر میزاره و دنیا متوجه میشه که اونم نسبت بهش احساس داره و همین باعث میشه هدف قبلیش که رفتن پیش مادرش بوده رو کنار بزاره و تنها هدفش زندگی کنار عشقش باشه و..

سلام. ناظر شما نوازش . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشین. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

M O B I N A · 3/4/21

***به نام خالق عشــــــــــــــق***

.

• اسم رمان =مهرال بانو

..=نویسنده•

خلاصه:

مهرال دختری شادو شیطونه که رئیس شرکت واردات صادرات هست

اون با پسری به اسمه اروین اشنا میشه اما نمیدونه که میخواد انتقام بگیره وحالا ببینید که چه اتفاقه شومی قراره برای مهرال دختره قصه ی من بیوفته

پاااایان خووووش

_HediyeH_ · 4/4/21

بسم الله الرحمن الرحیم
رمان&
نام رمان : ائورت بی دريچه
نام نويسنده : هديه قلی زاده اميری
ژانر :تراژدی،عاشقانه
خلاصه:
سرگذشته ها، آن گوشه خيابان دختری گريه می کند و اشک می ريزد .اين گوشه خيابان
پسری سربگريبان است.! پشت ويترين مغازه ها ،درب مغازه های خرازی و... . اين گوشه
و ان گوشه افرادی بيکارند و از سر بيکاری پرسه می زنند .!اين گريه ها،اين اشک و ناله
ها و سربگربيانی ها و اين ولگردی ها گاه و بيگاه به چشم می خورد!...و آن دختر از غم و
غصه به گريه پناه آورده است و آن پسر از شدت عصبانيت خانه را رها کرده و سر بر
کوچه و بيابان زده است !و آيا گريه و غصه دردی را دوا می کند؟ آيا ناله و فرياد غمی را
برطرف می کند؟ به راستی جای ترديد نيست که غم و غصه و گريه دردی را دوا نمی
کند.و حال است که افرادی در لباس های دلسوزی و ترحم وارد می شوند و افراد
سربگريبان و ناراحت را به دام می اندازند.
مقدمه
زندگيم سياهی مطلقی شد که ديگران ساختند،زندگی که تماما تاريکی در ان چشمک می زد.
ايا سفيد کردند اين زندگيم کار هر کسی می توان باشدو آيا اين کار ساده ايست؟
مسبب اين همه نفرت در داستان ما چه کسی است؟ آری از همه مهمتر اين نفرت در وجود
کيست؟
آنقدر اطرافيانم واژه های گناهکار، بدبخت،سياه بخت را تکرار کردند.که باعث شد حتی
خود منم کلماتی که حتی با اين که اشنايی چندانی با اين کلمات نداشتم .آنها را به خود تلقين
می کردم و باعث می شد ،که قلب و روحم باور کنند که اينگونه هستم..روحم را با هزاران
افکار،خواسته وناخواسته و گاهی با سخن هايی پيش از پيش شکستند و خورد کردند.
کارهايم دور از گنـ*ـاه و اشتباه بود اما آنها همه را زير سوال بردند.
يک آدم،يک انسان .انسانی يک انسان بودو ذره ای انسانيت داشت را هزار تکه کردند و
شکسته اند آيا شيشه ای که می شکند دوباره همانند روز اول خود می شود؟ آيا آن شيشه
های شکسته راهی جز بازيافت برای او می ماند ؟آری آنوقت بود که به چيز ديگری
تبديلش کردند باظاهری زشت و پليد ،آری من ديدمش،به خداوندی خدايم ديدمش.!نفرت آن
چيزی بود که در قلب نهيف و کوچک من پروش دادند،حال اين نفرت در وجود من ريشه
ميزند يا زده است؟
از ان نفوذ به عمق وجودم است .. . آری من کيستم بنيتاهمم يا تيامم؟راستی کسی رسمم را می داند؟هه کشف من سخت و سختر نفوذ به عمق وجودم است.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین