مشاعره با حروف انتخابی

~BAHAR.SH~ · 3/3/21

moh@mad گفت:
قصهٔ درد دل و غصهٔ شبهای دراز
صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز
محرمی نیست که با او به کنار آرم روز
مونسی نیست که با وی به میان آرم راز

د لطفا

در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود

حافظ

ط

moh@mad · 3/3/21

Mohadeseh.sh گفت:
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود

حافظ

ط

طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم

ب لطفا

~BAHAR.SH~ · 3/3/21

moh@mad گفت:
طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم

ب لطفا

با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهريار

گ

moh@mad · 3/3/21

Mohadeseh.sh گفت:
با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهريار

گ

گه شکایت از گلی،گه شکوه از خاری کنم
من نه آن رندم ،که غیرازعاشقی کاری کنم
هرزمان بی روی ماهی،همدم آهی شوم
هر نفس با یاد یاری، ناله ی زاری کنم

ج لطفا

~BAHAR.SH~ · 3/3/21

moh@mad گفت:
گه شکایت از گلی،گه شکوه از خاری کنم
من نه آن رندم ،که غیرازعاشقی کاری کنم
هرزمان بی روی ماهی،همدم آهی شوم
هر نفس با یاد یاری، ناله ی زاری کنم

ج لطفا

جمع ما جمع نباشد تو پریشان باشی
یاد حیرانی ما آری و حیران باشی

وحشی بافقی

ع :rose:

moh@mad · 3/3/21

Mohadeseh.sh گفت:
جمع ما جمع نباشد تو پریشان باشی
یاد حیرانی ما آری و حیران باشی

وحشی بافقی

ع

عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درخت
سایه گر چه دور افتد بایدش آن جا شدن
بر مقام عقل باید پیر گشتن طفل را
در مقام عشق بینی پیر را برنا شدن

مولانا

پ لطفا

~BAHAR.SH~ · 3/3/21

moh@mad گفت:
عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درخت
سایه گر چه دور افتد بایدش آن جا شدن
بر مقام عقل باید پیر گشتن طفل را
در مقام عشق بینی پیر را برنا شدن

مولانا

پ لطفا

پیوستگی به حق ز دو عالم بریدن است
دیدار دوست، هستی خود را ندیدن است

بیدل دهلوی

ی :rose:

moh@mad · 3/3/21

Mohadeseh.sh گفت:
پیوستگی به حق ز دو عالم بریدن است
دیدار دوست، هستی خود را ندیدن است

بیدل دهلوی

ی

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عـهد خریدار ندارد

صائب

ن لطفا

~BAHAR.SH~ · 3/3/21

moh@mad گفت:
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عـهد خریدار ندارد

صائب

ن لطفا

نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

سعدی
:rose:

م

moh@mad · 3/3/21

Mohadeseh.sh گفت:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

سعدی

م

مابیغمان سرخوش دل از دست داده ایم
همرازعشق و همنفس جام باده ایم
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم

حافظ

ر لطفا

خسته نباشید ممنون از همراهی خوب شما

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین