خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
یار من گلزار من تویی تو
دلدار من تویی تو
همه جا همراه من تویی
دل خواه من تویی تو


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: paeez81، Matiᴎɐ✼ و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
یار من گلزار من تویی تو
دلدار من تویی تو
همه جا همراه من تویی
دل خواه من تویی تو
وای از تو که‌ سوخت پروانه صفت
شمع رخ تو بال و پر من
رحمی که بسوخت عشق تو مرا
چندان که نماند خاکستر من


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
وای از تو که‌ سوخت پروانه صفت
شمع رخ تو بال و پر من
رحمی که بسوخت عشق تو مرا
چندان که نماند خاکستر من
نوبهار و رسم او ناپایدار است ای حکیم!
گلشن طبع تو جاویدان بهار است، ای حکیم!
آن بهاری کاعتدالش ز آفتاب حکمت است
از نسیم مهرگانی برکنار است، ای حکیم!


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
نوبهار و رسم او ناپایدار است ای حکیم!
گلشن طبع تو جاویدان بهار است، ای حکیم!
آن بهاری کاعتدالش ز آفتاب حکمت است
از نسیم مهرگانی برکنار است، ای حکیم!
مهر مادر چو بود بنیادی
نشود کم ز عزا یا شادی
کور و کر کردی و بیمار و پریش
پیر و فرتوت و فقیر و درویش


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
مهر مادر چو بود بنیادی
نشود کم ز عزا یا شادی
کور و کر کردی و بیمار و پریش
پیر و فرتوت و فقیر و درویش
شبی در محفلی با آه و سوزی
شنیدستم که پیر پاره دوزی
چنین می گفت با سوز و گدازی
گِلی خوشبوی در حمام روزی


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
شبی در محفلی با آه و سوزی
شنیدستم که پیر پاره دوزی
چنین می گفت با سوز و گدازی
گِلی خوشبوی در حمام روزی
یک روز وطن رشک گلستان جنان بود
اقبال من از طالع مشروطه جوان بود
آن روز مرا حال دل خسته چنان بود
امروز مرا حال دل خسته چنین شد


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
یک روز وطن رشک گلستان جنان بود
اقبال من از طالع مشروطه جوان بود
آن روز مرا حال دل خسته چنان بود
امروز مرا حال دل خسته چنین شد
دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود
جای دگر بنفشه یکی دسته بدروند
وین جایگه بنفشه به خرمن توان درود


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود
جای دگر بنفشه یکی دسته بدروند
وین جایگه بنفشه به خرمن توان درود
دیشب من و پروانه سخن می‌گفتیم
گاه از گل و گه ز شمع‌، می آشفتیم
شد صبح نه پروانه به جا ماند و نه من
گل نیز پر افشاند که ما هم رفتیم


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و BARAN :)

BARAN :)

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/6/21
ارسال ها
231
امتیاز واکنش
233
امتیاز
128
سن
22
محل سکونت
شهرِ دوستی
زمان حضور
14 ساعت 48 دقیقه
دیشب من و پروانه سخن می‌گفتیم
گاه از گل و گه ز شمع‌، می آشفتیم
شد صبح نه پروانه به جا ماند و نه من
گل نیز پر افشاند که ما هم رفتیم
مهربان بودم‌، به جان خود شدم نامهربان
پارسا بودم‌، به کار دین شدم ناپارسا
شد دژم جان من از نیرنگ آن‌ چشم دژم
شد دوتا پشت من از افسون آن زلف دوتا


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
مهربان بودم‌، به جان خود شدم نامهربان
پارسا بودم‌، به کار دین شدم ناپارسا
شد دژم جان من از نیرنگ آن‌ چشم دژم
شد دوتا پشت من از افسون آن زلف دوتا
از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است


مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

 
  • تشکر
Reactions: paeez81
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا