مشاعره با حروف انتخابی

Goli Pakseresht · 5/12/20

moh@mad گفت:
پیوستن دوستان به هم آسان است
دشوار بریدن است و آخر آن است
شیرینی وصل را نمی‌دارم دوست
از غایت تلخیی که در هجران است

ف

فکر فردای خود امروز، کن ای مرد خدا
که کسی یاری تو، غیر تو فردا نکند

خ

moh@mad · 5/12/20

Goli Pakseresht گفت:
فکر فردای خود امروز، کن ای مرد خدا
که کسی یاری تو، غیر تو فردا نکند

خ

خیزید و به پای خم مستانه سر اندازید
وان راز نهانی را از پرده براندازند
این طرح کج گیتی شایان تماشا نیست
شایان تماشا را طرح دگر اندازید

ع

Goli Pakseresht · 5/12/20

moh@mad گفت:
خیزید و به پای خم مستانه سر اندازید
وان راز نهانی را از پرده براندازند
این طرح کج گیتی شایان تماشا نیست
شایان تماشا را طرح دگر اندازید

ع

عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست

ط

moh@mad · 5/12/20

Goli Pakseresht گفت:
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست

ط

طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

غ

خدا بد نده سرما خوردگی دارین ؟

Goli Pakseresht · 5/12/20

moh@mad گفت:
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

غ

خدا بد نده سرما خوردگی دارین ؟

غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحبدلان را پیشه این است

پ

نه، چطور؟ :thinking:

moh@mad · 5/12/20

Goli Pakseresht گفت:
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحبدلان را پیشه این است

پ

نه، چطور؟

پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

و

ایکون سرما خوردگی گذاشته باید گمان کردم سرما خوردید
ببخشید

Goli Pakseresht · 5/12/20

moh@mad گفت:
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

و

ایکون سرما خوردگی گذاشته باید گمان کردم سرما خوردید
ببخشید

وقت غنیمت شمار ار نه چو فرصت نماند
ناله که راداشت سود آه کی آمد به کار

غ

آهان!

خواهش می‌کنم

moh@mad · 5/12/20

Goli Pakseresht گفت:
وقت غنیمت شمار ار نه چو فرصت نماند
ناله که راداشت سود آه کی آمد به کار

غ

آهان!
خواهش می‌کنم

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم

ص

Goli Pakseresht · 5/12/20

moh@mad گفت:
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم

ص

صد هزاران کعبه را دیدم به خلوتگاه دل
عشق را نازم که بر رویم در دل باز کرد

ص :thinking:

moh@mad · 5/12/20

Goli Pakseresht گفت:
صد هزاران کعبه را دیدم به خلوتگاه دل
عشق را نازم که بر رویم در دل باز کرد

ص

صبح است بيا تا كه غزل ساز تو باشم
سرخوش مى آن نرگس شيراز تو باشم

ک

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین