خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,973
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد


حافظ

چون دلت با من نباشد ، همنشینی سود نيست
گر چه با من می نشينی ، چون چنينی سود نيست

مولانا

چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشتر است
خشک سال وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوشتر است
عطار

چون نمایی آن رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را
بار دیگر برون کن از حجاب
از برای عاشقان دنگ را
تا که دانش گم کند مر راه را
تا که عاقل بشکند فرهنگ را
تا که آب از عکس تو گوهر شود
تا که آتش واهلد مر جنگ را

شمس تبریزی

چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است

سعدی

چشم انتظار حادثه‌ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر

فاضل

چشم تو از کهكشان راه شيري هم سرست
پيش چشمان تو ياس و ناز و مريم پر پر است
من نمي دانم چه رازي بين عشق و اسم توست
اسم تو از هر چه زيباتر ديده ام زيباتر است

مریم حیدر زاده


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
چو به گشتی طبیب از خود میازار
چراغ از بهر تاریکی نگه دار

چوبا طفلان سرو کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد

چون دانه گندم همگی با دل چاک
از خاک برآمدند و رفتند به خاک

چشم نرگس نگرانست ولی داغ شقایق
چشم خونین شفق بیند و ابر مه آزار

  • چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
    نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

  • چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را
    که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد

  • چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
    دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

  • چون بسی ابلیس آدم روی هست
    پس به هر دستی نباید داد دست

  • چون شرط وفا هیچ به جز ترک جفا نیست
    گر ترک جفا را نکنی شرط وفا نیست


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Ryhwn

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
چرا نمی شود بگویم از شما؟ علامت سوال نمی شود بگویم از شما چرا؟ علامت سوال

مریم آریان

چادر سیاه روی سرت، مثل اینکه ... آه مهتاب می شوی وسط یک شب سیاه

علی رضا ازادی

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی

سمیه آقایی

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی چراغ خلوت این عاشق کهن باشی

هوشنگ ابتهاج

چراغی کهنه ام، وقت است خا موشم کنی، کم کم
من آن افسانه ام باید فراموشم کنی، کم کم

مهدی عابدی

چشم اگر پوشیده باشد، دل نمی گردد سیاه
بیشتر، تاریکی این خانه از دام است و بس

صائب تبریزی

چشم دل باز کن تا جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

هاتف


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Ryhwn

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
چون وا نمی کنی گرهی خـــــود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

صائب تبریزی

چه خوشست صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کــــردن سخن خــدا شنیدن

عاشق اصفهانی

چه خوش صید دلم کـردی، بنازم چشم مستت را
که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

حافظ شیرازی

چه شیرین آمدی، شوری به دل انداختی، رفتی
نگاهی کــــردی و کــــار دلـــم را ساختی، رفتی

مهدی سهیلی


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Ryhwn

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی
هوشنگ ابتهاج
............................................................
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
شهریار
..........................................................
چو دیدم خوار خود را از در آن بی وفا رفتم
رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم
وحشی بافقی


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,973
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی
هوشنگ ابتهاج
............................................................
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
شهریار
..........................................................
چو دیدم خوار خود را از در آن بی وفا رفتم
رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم
وحشی بافقی
چشم مستش عین ناز ابروی مشکین ناز محض
این چه طوفان است یا رب ناز بر بالای ناز

بیدل دهلوی


چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما
دوش در خواب لـ*ـب نوش تو را بـ*ـو*سیدم
خواب ما به بُود از عالم بیداری ما

خیام

چون دلت با من نباشد ، همنشینی سود نيست
گر چه با من می نشينی ، چون چنينی سود نيست
مولانا


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
چون نمایی آن رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را
بار دیگر برون کن از حجاب
از برای عاشقان دنگ را
تا که دانش گم کند مر راه را
تا که عاقل بشکند فرهنگ را


شمس تبریزی

چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است

سعدی

چشم انتظار حادثه‌ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر

فاضل


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,973
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
چنانکه صید دل آن چشم آهوانه کند
پلنگ صید فکن قصد آهوان نکند
چو تیر غمزهٔ خونریز در کمان آرد
دل شکستهٔ صاحبدلان نشانه کند

خواجوی کرمانی

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

حافظ

چه خوش بود دو دلارام دست در گردن
به هم نشستن و حلوای آشتی خوردن
به روزگار عزیزان که روزگار عزیز
دریغ باشد بی دوستان به سر بردن

سعدی


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
چشم سرخوشش عین ناز ، ابروی مشکین ناز محض
این چه طوفان است یا رب ، ناز بر بالای ناز؟!
بیدل دهلوی
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
مولانا
چه شب ها من و آسمان، تا دم صبح
سرودیم نم نم
تو را دوست دارم...
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم...
قیصر امین پور


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
چه کسی می داند،

که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهایی؟
چه کسی می داندکه تو در حسرت
یک روزنه در فردایى؟
پیله ات را بگشا،
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبايى!
سهراب سپهری
***
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم؛
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم
چه خوش لحظههایی که «میخواهمت» را
به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم...
فریدون مشیری
***
چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما..!
دوش در خواب لـ*ـب نوش تو را بـ*ـو*سیدم..
خواب ما به بُود از عالم بیداری ما...
خیام


مشاعره با حرف چ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا