مشاعره با اشعار مولانا

کوثر پورخضر · 22/10/20

baharsh20209 گفت:
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش حالان شدم

~BAHAR.SH~ · 22/10/20

کوثر پورخضر گفت:
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش حالان شدم

ما زخـــود سوی تو گردانیم ســــر
چون تـــویی از ما به ما نزدیکتــــر :aiwan_light_girl_in_love:

کوثر پورخضر · 22/10/20

baharsh20209 گفت:
ما زخـــود سوی تو گردانیم ســــر
چون تـــویی از ما به ما نزدیکتــــر

راه هموار است و زیرش دامها
قحط معنی در میان نام ها

~BAHAR.SH~ · 22/10/20

کوثر پورخضر گفت:
راه هموار است و زیرش دامها
قحط معنی در میان نام ها

ای خــدای باعــطای باوفـــــا رحم کــن بر عمر رفــته در جفـــــا

کوثر پورخضر · 22/10/20

baharsh20209 گفت:
ای خــدای باعــطای باوفـــــا رحم کــن بر عمر رفــته در جفـــــا

آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد

~BAHAR.SH~ · 22/10/20

کوثر پورخضر گفت:
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد

کوثر پورخضر · 22/10/20

baharsh20209 گفت:
دفتر صـــوفی سواد حرف نیســــت
جز دل اســـپید همچون برف نیســــت

تا به گوش آن گویا چه خواند
کاو چو مشک از دیده خود اشک راند

~BAHAR.SH~ · 22/10/20

کوثر پورخضر گفت:
تا به گوش آن گویا چه خواند
کاو چو مشک از دیده خود اشک راند

کوثر پورخضر · 22/10/20

baharsh20209 گفت:
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

من پشیمان گشتم این گفتن چه بود
لیک چون گفتم پشیمانی چه سود

~BAHAR.SH~ · 22/10/20

کوثر پورخضر گفت:
من پشیمان گشتم این گفتن چه بود
لیک چون گفتم پشیمانی چه سود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی