مشاعره

Saghár✿ · 20/7/20

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید

دلبسته اندوه دامنگير خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمي نيست

Saghár✿ · 20/7/20

تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده‌ی وصل اگر دهد طاقت اتظار کو؟

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده‌ی وصل اگر دهد طاقت اتظار کو؟

وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
سـ*ـاقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را

Saghár✿ · 20/7/20

اگر شاهی، گدایی، آخرش مرگ
اگر زرین کلاهی، آخرش مرگ

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
اگر شاهی، گدایی، آخرش مرگ
اگر زرین کلاهی، آخرش مرگ

گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند

Saghár✿ · 20/7/20

دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم

من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است

Saghár✿ · 20/7/20

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی، چون تبه کردم جوانی را

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! · 21/7/20

آنچنان زی که بمیری برهی
نه چنان زی که بمیری برهند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی