مشاعره

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
ته مانده ی یک مرد اگر برگردد
صادق،سگ ولگرد اگر برگردد
معشوق اگر زهر مهیا بکند
داوود نباشد که دری وا بکند
این خاطره ی پیر به هم می ریزد

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش

mahaflaki · 20/7/20

miss.sin گفت:
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

دل اگر هست دل زینب کبری باشد
آفرین باد بر این همت مردانه دل

mahaflaki · 20/7/20

miss.sin گفت:
دل اگر هست دل زینب کبری باشد
آفرین باد بر این همت مردانه دل

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردم چه بلاها به سرم آوردند
آواره ی آن چشم ِ سیاهت شده ام
بیچاره ی آن طرز نگاهت شده ام

Saghár✿ · 20/7/20

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام

mahaflaki · 20/7/20

مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

Saghár✿ · 20/7/20

ای ساده گل و ساده می و ساده شکر
زین کار که با تو کردم اندوه مخور

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
ای ساده گل و ساده می و ساده شکر
زین کار که با تو کردم اندوه مخور

راز این داغ نه در سجده ی طولانی ماست
بـ*ـو*سه ی اوست که چون مُهر به پیشانی ماست

Saghár✿ · 20/7/20

تا چند عمر در هـ*ـوس و آرزو رود‌
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
تا چند عمر در علاقه و آرزو رود‌
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود

دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی