مشاعره

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
تو از کی عاشقی؟! این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست، مدت هاست

تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جان عاشق کار داری

roza · 20/7/20

miss.sin گفت:
یك بار هم كه گردنه امن و امان نبود

گرگی به گله می زند و می درد مرا

در این مراقبت چه فریبی است ای تبر

هیزم شكن برای چه می پرورد مرا ؟

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

mahaflaki · 20/7/20

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

roza · 20/7/20

miss.sin گفت:
تا برسر دیده جادهندت مردم

چون مردم دیده ترک خود بینی کن

نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته ست

miss.sin · 20/7/20

roza گفت:
یارب به کمند عشق پا بستم کن

از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان

وزباده صاف عشق سر مستم کن

تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
ناج کاووس ربود و کمر کیخسرو

miss.sin · 20/7/20

miss.sin گفت:
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
ناج کاووس ربود و کمر کیخسرو

وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

miss.sin · 20/7/20

miss.sin گفت:
وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

نغز گفت آن بت ترسا بچه باده فروش

شادی روی کسی خور که صفایی دارد :raised_eyebrows:

mahaflaki · 20/7/20

miss.sin گفت:
نغز گفت آن بت ترسا بچه باده فروش

شادی روی کسی خور که صفایی دارد

دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم
ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم
ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن

نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که خوب است و که زشت

mahaflaki · 20/7/20

miss.sin گفت:
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که خوب است و که زشت

ته مانده ی یک مرد اگر برگردد
صادق،سگ ولگرد اگر برگردد
معشوق اگر زهر مهیا بکند
داوود نباشد که دری وا بکند
این خاطره ی پیر به هم می ریزد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی