مشاعره

mahaflaki · 20/7/20

تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار

روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش

روشکر کن مبادا که بد بدتر شود

Saghár✿ · 20/7/20

در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟

miss.sin · 20/7/20

Saghar گفت:
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟

دل همه دم به یاد توست , دیده در انتظار توست
بر در و دیوار دلم , نقش تو و نگار توست

Saghár✿ · 20/7/20

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

mahaflaki · 20/7/20

Saghar گفت:
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

miss.sin · 20/7/20

Saghar گفت:
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

مدامم سرخوش میدارد نسیم جعد گیسویت خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

miss.sin · 20/7/20

mahaflaki گفت:
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان

Saghár✿ · 20/7/20

mahaflaki گفت:
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی، چون تبه کردم جوانی را

Saghár✿ · 20/7/20

miss.sin گفت:
مدامم سرخوش میدارد نسیم جعد گیسویت خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی