مشاعره با حروف انتخابی

miss.sin · 20/7/20

moh@mad گفت:
ژاله صبح دانی خبر از چه می دهد
اشکی که شبش پای عزیزی رفته است
ص

صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش

که آب زندگیم در نظر نمی‌آید

mahaflaki · 20/7/20

miss.sin گفت:
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش

که آب زندگیم در نظر نمی‌آید

دل بازهم بهانه ی رفتن گرفت و باز
تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت

ب

Miss.M · 20/7/20

mahaflaki گفت:
دل بازهم بهانه ی رفتن گرفت و باز
تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت

ب

به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم
«م»

miss.sin · 20/7/20

Miss.M گفت:
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم
«م»

من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
هندوی زلف بتی حلقه کند درگوشم

Miss.M · 20/7/20

miss.sin گفت:
من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
هندوی زلف بتی حلقه کند درگوشم

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
«ل»

miss.sin · 20/7/20

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند

*ث*

Nazgol.H · 20/7/20

ثلاثین و ثلاثین و ثلاثین
به حق سوره طه و یاسین

پ لطفا

Miss.M · 20/7/20

Nazgol.H گفت:
ثلاثین و ثلاثین و ثلاثین
به حق سوره طه و یاسین

پ لطفا

پرتو عمر چراغی ست که در بزم وجود به نسیم مژه بر هم زدنی، خاموش است

miss.sin · 20/7/20

Miss.M گفت:
پرتو عمر چراغی ست که در بزم وجود به نسیم مژه بر هم زدنی، خاموش است

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت
*ن*

Miss.M · 20/7/20

miss.sin گفت:
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت
*ن*

نبايد بستن اندر چيز و کس دل که دل برداشتن کاريست مشکل
«ض»

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی