مشاعره

Arshida · 21/5/20

ترک میخانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

moh@mad · 21/5/20

niloofar.H گفت:
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقتش گل و نسرین من است

تا نبندی ز سخن لـ*ـب نشود دل گویا

نطق عیسی ثمرِ روزه ی مریم باشد

niloofar.H · 21/5/20

Arshida گفت:
ترک میخانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

تو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی ما چنین مشتاق

Arshida · 21/5/20

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه ایام دل آدمیان است

niloofar.H · 21/5/20

moh@mad گفت:
تا نبندی ز سخن لـ*ـب، نشود دل گویا

نطق عیسی ثمرِ روزه ی مریم باشد

در جوانی حاصل عمرم به نادانی گذشت
چنلنچه باقی بودآن هم به پشیمانی گذشت

moh@mad · 21/5/20

niloofar.H گفت:
تو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی ما چنین مشتاق

قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

niloofar.H · 21/5/20

سلام دزد مگیر و متاع دیو مخواه
چرا که دوستی دشمن ز مکاریست

Arshida · 21/5/20

moh@mad گفت:
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

ساربانا اشتران بین سر به سر قطار سرخوش
میر سرخوش و خواجه سرخوش و یار سرخوش اغیار سرخوش

moh@mad · 21/5/20

Arshida گفت:
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار سرخوش
میر سرخوش و خواجه سرخوش و یار سرخوش اغیار سرخوش

شور عشقی کو، که رسوای جهان سازد مرا
بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا

niloofar.H · 21/5/20

الا ای باد شبگیری آن ماه مجلس را
تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی