مشاعره

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده

هر که در آتش سوداي تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فردا بود ايمن ز عذاب

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
هر که در آتش سوداي تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فردا بود ايمن ز عذاب

به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به دريا بنگرم دريا تو بينم

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به دريا بنگرم دريا تو بينم

موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟ وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟ وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

Karkiz · 19/5/20

f.zare گفت:
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی