مشاعره

A...A · 12/4/20

دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غـم که هزار آفرین بر غم باد

Venoos · 14/4/20

دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود
خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد

moh@mad · 14/4/20

داده چشمان تو در کشتن من دست بهم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد سرخوش بهم
هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من
چکنم با دو کماندار که پیوست بهم

yeganeh yami · 16/4/20

من غصه بودم قعر تو حبس ابد خوردم
من باک خالی مانده ام در چشم بدبینت!

moh@mad · 18/4/20

تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس سرخوش
این غم ز دلم نمینهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمیدارد دست

yeganeh yami · 18/4/20

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را!

moh@mad · 18/4/20

ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
هر جا که قدم نهی زمینیم تو را
در مذهب عاشقی روا نیست که ما
عالم به تو بینیم و نبینیم تو را

Narges_Alioghli · 24/4/20

اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن
اعتمادی است که بر مردم دنیا کردم

yeganeh yami · 24/4/20

من و دل همنفسیم،در نفس هوای تو
نفسم هم نفسم هر نفسم فدای تو!

Asal_Zinati · 25/4/20

ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی