بذارید من افتتاح کنم تاپیك رو. ؛)
ابتدا اینکه...
موکاچینو چیست؟ :|
آیا ممکنه هدفت برای نوشتن، در آینده تغییر کنه؟
یا حتی روند نوشتن هم تغییر بدی؟
چرا خیلی کم ریسك میکنی؟
چرا تلاشی برای دیده شدن آثارت نمیکنی، برعکس یه عده که برای معروف شدن مینویسن؟
یه نقد کوتاه از نوشتههای من یا فعالیتم تو این زمینه بکن یکه بسی بهش احتیاج دارم.
پن: قصدم از بیان سوال آخر، توهین به نویسندهها نیست. ^^
ای بابا خجالت دادی که جاسمین، مخلصیم *.*
موکاچینو یک نوع قهوهی ترکیبی از قهوه و کاکائو و کرم و شکر سفید و شکر قهوهای با خامه و شیره که خیلی خوشمزهست لامصب *.* تقریبا شبیه کاپوچینوست ولی کاکائوش بیشتر از کاپوچینوست و ملایمتره طعمش *.*
هدفم که احتمال داره تغییر کنه اما فکر نکنم خیلی زیاد تغییر کنه. شاید به اهدافم اضافه بشه هدفهای جدیدی.
احتمال تغییر روند نوشتنم خیلی زیاده؛ به خصوص که سالهاست فقط دارم در ژانرهای اجتماعی و عاشقانه مینویسم و شاید نقطهی عطف نویسندگیم در آینده این باشه که دیگه عاشقانه ننویسم؛ نه به این خاطر که مخاطبها دیدگاه کامل و مناسبی به عشق دارن؛ بلکه به این خاطر که عشق همه چیز نیست. ما به داستانهایی نیاز داریم که از منظرهای دیگری هم ما رو آگاهتر کنند.
راستش ریسک نکردن رو خوب پرسیدی واقعا! شخصیتاً شدید محتاطم و واقعاً از ریسک کردن میترسم. البته باید بالاخره شجاع بود و ریسک کرد ولی زمان میبره دیگه. کم کم شجاعتم رو بیشتر میکنم *.*
راستش یک زمانی خیلی برام مهم بود افراد زیادی رمانهام رو بخونن. تلاش میکردم کانالم پر ممبر بشه که نشد. تلاش کردم طبق میل و پیشنهاد و انتقاد و حتی فحش و بد و بیراههای مخاطبهام رمانهام رو به مرور اصلاح کنم ولی باز هم مخاطبهام بیشتر نشدن که شاید کمتر هم شدن. به مرور به این نتیجه رسیدم که هر چی بیشتر تلاش کنم بهتر بنویسم، آدمهای کمتری رمانهام رو میخونن و چون به این نتیجه رسیدم که نگاه سطحی به مسائل هیجان انگیز زندگیهای داخل داستانها تنها چیزیه که مخاطبهای زیادی رو برای مدت طولانی جذب خودش میکنه، دیگه از شهرت دست کشیدم. به نوعی ناامید شدم و تصمیم گرفتم روی همون معدود افرادی که رمانهام رو میخونن با نوشتههام تاثیر بذارم. هر چند شاید نوشتههام به درد آدمهای بیشتری میخورد(البته شاید) اما چون آدمهای بیشتری احساس نیاز یا رغبت به مطالعهی رمانهام نمیکردن من هم دیگه به بیشتر دیده شدن فکر نکردم. در نهایت هم شعارم اینه "کیفیت مهمتر از کمیته پس ذهن مخاطب مهمتر از تعداد مخاطبه"
راستش به نظرم یک مشکلی که داری اینه که خیلی وسواسی هستی. خودت میدونی که وقتی نوشتن رو شروع کردی مثل همهی ما که وقتی شروع میکنیم در سطح ابتدایی هستیم، خیلی جای کار داشتی. به مرور خوب یاد گرفتی چطور نویسندهی حرفهایتری باشی و من پیشرفت قلمت رو با داستان هیوم و رمان صلیب سربروس خیلی خوب دیدم و حتی ویرایش رمانهای قبلیت...
اما میگم هیچ کدوم رو تموم نکردی چون وسواس داشتی که خوب نیستن، پشتکار برای یادگیری و اصلاح پس از نقد داری اما تموم نمیکنی و تا اثری رو تموم نکنی، از کاملترین و جامعترین نقدها محروم میمونی *.*
ترجمههات که به نظرم از لحاظ روان بودن و انتخاب مناسب کلمات و چیدمان جملات جای انتقاد ندارن(با همون مقدار کمی که من ازشون خوندم). در مورد نوشتههایی که خودت مینویسی هم که تا همونجاهایی که خوندم هم توصیفها و هم دیالوگهات پر محتوا اند و فقط گاهی کمی روند تندی داری. (اما بازم میگم یه کتاب حداقل تموم کن بشه کامل نقد کرد، این چه وضعشه؟ :| )
موکاچینویی با روشنک امیری (روشنک.ا)
بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com