رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وقتى انسان داستان عاشقانه اى را مى خواند ، فكر مى كند كه اين ها قديمى شده و همه چيز قابل فهم است. ولى وقتى خودت عاشق مى شوى ، آن وقت مى فهمى كه هيچ كس هيچ چيز نمى داند و هركس خودش بايد مشكلش را حل كند و براى خود تصميم بگيرد.
☆ سه خواهر
#آنتوان_چخوف
...ما، دایی عزیزم، به زندگی خواهیم رسید که درخشان خواهد بود. خوب و زیبا خواهد بود. آنوقت شادمانی میکنیم و به رنجهای گذشته با رقت نگاه میکنیم و لبخند میزنیم و آرامش پیدا میکنیم.
دایی، من ایمان دارم، ایمان ملتهب و گرم.
صبر داشته باش. راحت میشویم آرامش پیدا میکنیم.
☆دایی وانیا...
کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند ...
☆ باغ آلبالو
#آنتوان_چخوف
سونیا: من زشتم.
یلنا: تو موهای قشنگی داری.
سونیا: نه! اینطور نیست. وقتی که زنی زیبا نباشد به او میگویند: «چه چشمان زیبایی داری و یا موهایت قشنگ است....»
☆ دایی وانیا
#آنتوان_چخوف
بیا زندگی کنیم! خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند، ما هم دو بار به دنیا نمیآییم. هر چه زودتر به آنچه از زندگیات باقی مانده بچسب ...
☆ یک مرد ناشناخته
#آنتوان_چخوف
اگر برای بعضی از دردها درمانهای متعدد و زیاد تجویز کنند این علامت آن است که درد بیدرمان است. من فکرها میکنم. مغز خود را داغون میکنم، هزارها تدبیر به خاطرم میرسد، واقعا هزارها! امّا اساساً معنی همهی آنها این است که یک راه حل هم به نظرم نمیرسد.
☆باغ آلبالو
#آنتوان_چخوف
هیچ نیمه ی گمشدهای وجود ندارد!
تنها چیزی که وجود دارد تکههایی از زمان است که در آنها، ما با کسی حال خوشی داریم؛
حالا ممکن است سه دقیقه باشد، دو روز، پنج سال یا همهی عمر …
☆زندگی_من
#آنتوان_چخوف
کلمات همیشه این قدرت را ندارند
که آدم های خیلی خوشحال یا خیلی غمناک را راضی کنند، زیرا آخرین پیام خوشحالی زیاد و غم زیاد سکوت است!
☆دشمنان
#آنتوان_چخوف
فقط یک انسان کوتهفکر و کینهجو میتواند به این دلیل که آدمهای معمولی قهرمان نیستند، کینهی آنها را به دل بگیرد!
☆داستان ملال انگیز
#آنتوان_چخوف
بیا زندگی کنیم...
خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند، ما هم دو بار به دنیا نمیآییم. هر چه زودتر به آنچه از زندگیات باقی مانده بچسب!
☆یک مرد ناشناخته
#آنتوان_چخوف
⊱ کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند.
☆باغ_آلبالو
#آنتوان_چخوف
⊱ اگر برای بعضی از دردها درمانهای متعدد و زیاد تجویز کنند این علامت آن است که درد بیدرمان است. من فکرها میکنم. مغز خود را داغون میکنم، هزارها تدبیر به خاطرم میرسد، واقعا هزارها! امّا اساساً معنی همهی آنها این است که یک راه حل هم به نظرم نمیرسد.
☆باغ_آلبالو
#آنتوان_چخوف