رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
«این روزها مرگ، همه جا سایه انداختهاست. من حتی به نامه رسان اداره هم نمی گم نامههای اداری را ببره. میترسم تا از اداره می زنه بیرون، کشته بشه و تمام عمر پشیمون باشم… از زن و بچه ش خجالت بکشم!»
☆زمین سوخته
#احمد_محمود
گاهی کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند، می توانند احساس بهتری نسبت به کسانی که دقیقا در کنارتان هستند، در شما ایجاد کنند.
☆مدار صفر درجه
#احمد_محمود
زندگی میگذرد و هر کس سهمی از عمر دارد، تا آنجا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد و برای دیگران هم تلخی نیاورد، که زندگی همه اش شوخی است.
☆از مسافر تا تبخال
#احمد_محمود
خیلی از چیزهای بیاهمیت برای زندگی ضروری است. اصلا مجموعه ای از چیزهای به ظاهر بیاهمیت، زندگی را تشکیل میدهد. زندگی یعنی همین !
☆ زائری زیر باران
#احمد_محمود
کتاب برایم دنیای تازه ای است. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشته های کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالی ام نمیشود. مثل آدم تشنه ای که به آب رسیده باشد هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که به من جان میدهد.
☆همسایه ها
#احمد_محمود
بعضی از عواطفِ بیجا هست که فقط میتوان آنها را دوآلپا نامید. چنان بهگُردهی آدم میچسبند که تا آدم را از پا درنیاورند آسوده نخواهند نشست.
☆دریا هنوز آرام است
#احمد_محمود
کتاب برایم دنیای تازه ای است. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشته های کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالی ام نمیشود. مثل آدم تشنه ای که به آب رسیده باشد هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که به ام جان میدهد...
☆همسایه_ها
#احمد_محمود