رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
زمین زیر پای دیوها به لرزه میافتد و چمنهای زرد و خشکیده دشت بزرگ، زیر پاهای بزرگشان لِه و خورد میشود.
گرگینهی سفید و بزرگ خط مقدم افرادش ایستاده و چشمان نافذ سبزش به لشکر سرزمین نور دوخته میشود. آفتاب با قدرت در بالاترین نقطهی آسمان خودی نشان میدهد و عرق روی سر و صورت تمامی موجودات نشان...
#پارت178
در یخچال را باز میکنم و او میگوید:
- پس چی؟ میشینم غصهاتو میخورم که مثل پیرمردا تو خونه نشستی و به در و دیوار زل زدی؟
میخندم و همزمان ظرف پنیر را بیرون میکشم:
- حالا دیگه پیرمرد هم شدیم.
صدای پر از حرصش میآید:
- پیرمرد بودی.
سبد نون را نیز کنار ظرف پنیر میگذارم و پشت کانتر...