رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
این سکوت را دیگر جایز ندانست و دستانش را بر روی دستههای تـ*ـخت خود قرار داده و با صدایی رسا میگوید:
- شنیدم تونستی اون جادوگر نفرین شده رو بکشی.
لاریسا پوزخند میزند و همانطور به سکوتش ادامه میدهد.
آلبوس دیگر نمیداند چه بگوید و با نگاهش دست به دامان آتاماس میشود.
آتاماس نگاهش را به لاریسا...
#پارت176
لبخندم را به سختی حفظ میکنم و میگویم:
- از چی ناراحت باشم؟
در چشمانم زل میزند:
- نمیدونم، خودت بگو.
نگاهم را از چشمانش میدزدم و به جایی کنار ابروی پرپشتش میدهم:
- چیزی نیست که بگم.
سر تکان میدهد و لـ*ـبش را میجود و دست به کمر میگوید:
- نمیدونم چرا نمیتونم خوشحالت کنم.
عجز در...