رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
آرامیس با پوزخند و قدرت گوی را به سمتش پرتاب میکند. همزمان با آرامیس، پسر نیز یک گوی تاریک را به سمتش میفرستد.
هر دو گوی به هم برخورد و یک دیگر را خنثی میکنند.
چشمان لاریسا به همراه آرامیس، گرد میشود. لاریسا زمزمه میکند:
- اینجا چه خبره؟ اون گوی سیاه..
این بار با دقت بیشتری مرد مقابلش را...
#پارت146
ذوق نهفته در صدایم باعث خنده هر دو نفرشان میشود. آقای تیموری با خنده میگوید:
- چه عجب! ما بلاخره صدای شما رو شنیدیم.
ذوق زده میگویم:
- واقعا موافقت کرده؟
تیموری سر به تاسف تکان میدهد:
- یعنی فقط نقاشی تو رو سر ذوق میاره؟
وقتی نگاه پر از ذوق من را میبیند، میگوید:
- بله موافقت...