وارد قسمت پشت پرده شده و با دیدن آن همه لباس پشمی، چشمانش گرد میشود.
لباسهایی به دیوار آویزان شده و برخی در وسط از طنابهایی آویزان شده است.
صدای زن از کنارش تکانش میدهد:
- کدومش؟
میخواهد بچرخد که زن پشتش قرار گرفته و شانههایش را محکم میگیرد:
- کدومش؟
لاریسا اخم میکند و میگوید:
- ولم کن،...