رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
چیزی زیر نور فانوس آویزان شده از سقف، برق میزند و تیزی چیزی را روی گونهاش حس میکند.
زن با پوزخند صورتش را جلوتر آورده و میگوید:
- میخوای چشمت رو در بیارم؟
واران خونسرد در چشمان سبز زن زُل میزند و میگوید:
- کسی تا حالا بهت گفته وقت عصبانیت، جذابتر میشی؟!
هامان و لاریسا که صحنهی مقابل را...
#پارت123
همان موقع صدای چندین نفر از بیرون میآید:
- چه خبره؟
بچهها کنار میروند و زنی چادری و یک مرد با لباس حراست، در مقابل در قرار میگیرند. همین را کم داشتم.
چندی بعد، من، کامران و خانم جلالی مقابل رئیس حراست ایستاده و او با اخم در حال زیر و رو کردن پروندههاست.
دستمال کاغذی خونی را در...