سریع بطری را از او میگیرد و در چرمی بطری که به واسطه یک مستطیل چرمی به وسط آن، وصل شده بود را بیرون کشید و بطری را بالا برد و با ولع آب را بلعید. خنکی آب، زمین خشکیده گلویش را طراوت بخشید. آن قدر با عجله بطری را بالا برده بود که مقداری آب فراری، از کنار لبههای لـ*ـبش به پایین جاری شده و بالاتنه...