رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۴۲
ناگهان طرهای از موهای آویزانش نظر حدیث را جلب کرد که دخترکم دل از مشت خیس بی مزهاش کند، آن را از دهانش درآورد و به سرعت موهای آهو را میان مشتش فشرد و چنان کشید که صدای اعتراض او را درآورد. در میان خنده و درد در تلاش بود مشت محکم حدیث را باز کند.
- آی آی...
غزل پوزخند زد:
- خودم تلاش کردم رابطشونُ خراب کنم! رابـ*ـطهای که با مرگ فرهاد من شکل گرفته بود! میدونی هانیه؛ خوب نیست آدم زندگی و خونشو؛ رو ویرونهی زندگی دیگرون بسازه! افسون بهم نامردی کرد.
هانیه کلافه گفت:
- اشتباه میکنی غزل!
غزل ضجه زد:
- کجای حرف من اشتباهه؟ کجاش؟ اینکه افسون با اون...