رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۲۹
صندلی جلوی ماشین را اشغال کردم و او پس از بستن در، ماشین را دور زد و سوار شد. قبل از اینکه دستش سمت سوئیچ برود، همانطور که روی گلبرگهای نرم گل سرخ دست میکشیدم پرسیدم:
- حالا کجا میریم؟
به طرفم گردن چرخاند. صورتش هنوز گرفته بود و ته چشمانش غم عجیبی خانه...
با دستمال مرطوب آرایش اولیهای که داشتم رو پاک کردم. کیان با ظرافت خاصی کانسیلر رو آورد بالا:
- این چی هست؟
من و هانیه خندیدیم. تا اومدم جواب بدم کسری اجازه نداد:
- بزن داداش پنککه!
خندههای من و هانیه شدت گرفت. کیان کانسیلر بیچاره رو روی تموم صورتم کشید. جیغم در اومد:
- وای کیان تمومش کردی، این...