رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۲۵
- اصلاً اینطور نیست آهو؛ کسی فکر نمیکنه تو دیوونه شدی. اونا فقط نگرانتن، همین.
پوزخندش دیوانه کننده بود.
- نگران؟ اونا تنها چیزی که بلد نیستن حس نگرانیه. اونا فقط یه چیزو خوب بلدن، تحقیر، توهین، عذاب....
حرفش را نیمه تمام گذاشت. فشار دستانش روی تشک...
جوابش رو ندادم. آره واقعا من ازت عصبی بودم.
سر پنهون کاریات و دروغات. دستش رو آورد و لپم رو کشید:
- میدونستی عصبی میشی خوشگلتر میشی؟
دستش رو پس زدم و با اخم نگاش کردم:
- نکن دست به من نزن!
لبخند زد:
- نه، مثل اینکه واقعا عصبی!
آره کیان عصبیم، عصبی! حیف که الان وقتش نیست. حیف!
- من میرم...